بر اساس اصل 135 قانون اساسي، رييس جمهور موظف است حداكثر ظرف سه ماه پس از عزل وزير، گزينه جديدي را به مجلس معرفي كند؛ سازوكاري كه در مورد وزارت اقتصاد،
آسيب هاي منفي و طولاني دوران گذار
حبيب قاسمي؛ عضو كميسيون عمران مجلس شوراي اسلامي در گفت وگو با خبرنگار ايمنا" اظهار كرد: با وجود گذشت زمان زيادي از بركناري وزير اقتصاد قبلي، هنوز وزير جديد معرفي نشده است كه ممكن است يكي از دلايل آن تعطيلات نوروز و برنامه هاي توجه دولت و حاكميت به ساماندهي سفرهاي نوروزي همچنين تعطيلي مجلس بود اما اكنون ديگر دولت نمي تواند دليل توجيه كننده اي براي اين موضوع داشته باشد. وي زمان سرپرستي را دوره گذار دانست و افزود: اين دوره پايدار نيست و چه بسا رخدادهايي در زمان سرپرستي در وزارتخانه ها، سازمان ها و نهادها شكل بگيرد كه پيامدهاي منفي آن سال ها براي جامعه و مردم باقي بماند. عضو كميسيون عمران مجلس شوراي اسلامي خاطرنشان كرد: اين امر اجتناب ناپذير است كه رييس جمهور بايد هرچه سريع تر گزينه پيشنهادي خود را براي وزارت اقتصاد معرفي كند تا مجلس نيز برابر آن مقررات و آيين نامه خود در زمان مناسب رسيدگي لازم را به عمل بياورد و فرايند نهايي طي شود. وي درباره گزينه هاي مطرح شده به عنوان وزير جديد گفت: گزينه هايي كه اكنون معرفي شدند و صحبت هاي زيادي كه وجود دارد از جمله آقايان مدني زاده، طيب نيا، سيد شمس الدين حسيني و غيره همگي در حد گمانه زني هستند و هيچكدام رسميت واقعي ندارند بلكه بيشتر گمانه زني هاي رسانه اي هستند بنابراين بايد انتظار بكشيم تا دولت به صورت رسمي گزينه مطلوب براي اين كار را معرفي كند. قاسمي درباره ويژگي هاي لازم براي وزير جديد اقتصاد عنوان كرد: وزير خوب علاوه بر اينكه بايد بديهيات و مقدمات اوليه مانند علم و تجربه در حوزه اقتصاد را داشته باشد لازم است كه سلسله مراتب مديريت را طي كرده باشد و يك فرد تنها به اين دليل كه در عنوان صاحب نظر در دانشگاه يا استاد تمام دانشگاه است، نمي تواند به عنوان يك گزينه يا تك گزينه تك شاخص انتخاب وزير باشد. وي علم و تجربه كافي در سطوح مختلف مديريتي را براي گزينه پيشنهادي دولت به عنوان وزير اقتصاد ضروري دانست و ادامه داد: با توجه به اينكه حوزه اقتصاد متنوع است داشتن تجربه در جاهاي متعدد يكي از شاخص هاي لازم براي وزير آينده است. همچنين وي بايد معتقد به داشته هاي داخلي داشته باشد زيرا ما يك كشور غني داريم كه هفت برابر جمعيت مان از منابع برخوردار است. نماينده مردم شهرضا و دهاقان در مجلس شوراي اسلامي اعتقاد به اقتصاد مقاومتي را از ديگر الزامات وزير جديد بيان كرد و گفت: نگاه فرامرزي به ديپلماسي اقتصادي نيز از شرايط لازم ديگر است، يعني بايد براي ارتباطات اقتصادي با كشورها برنامه و ساز و كار ارائه دهد زيرا با وجود اينكه كمتر كشوري به موقعيت جغرافيايي ما است كه مي تواند به عنوان بازار مصرفي مورد توجه قرار گيرد، داشته هايي داريم كه بايد نه به صورت خام بلكه به صورت زنجيره ارزش داخلي مورد توجه قرار گيرد. وي برنامه ريزي براي آسيب هايي كه تاكنون با آنها روبه رو بوديم را ضروري دانست و گفت: در رفع اين چالش ها تاكنون ناكام مانديم و شايد رقباي همتراز ما كه در سطح پايين تري بودند و توانستند اين عرصه و بازار را در اختيار بگيرند بنابراين وزير اقتصاد بايد اين مشكلات را به خوبي بشناسد، دلايل ناترازي تجاري ما را كامل حلاجي كرده باشد و نسخه براي اين دوره بپيچد. قاسمي تصريح كرد: براي رفع ناترازي تجاري در اقتصاد بايد واردات را به حداقلي از صادرات برسانيم يا صادرات در تراز حداقل واردات قرار گيرد كه حتي اگر از اين تراز بيشتر نشد در يك سطح تراز قرار بگيرد، اين موارد بخشي از شاخص هايي است كه وزير آينده اقتصاد بايد از آنها برخوردار باشد. به گزارش ايمنا، بر اساس اصل 135 قانون اساسي، رييس جمهور موظف است حداكثر ظرف سه ماه پس از عزل وزير، گزينه جديدي را به مجلس معرفي كند كه اين فرايند با تعيين سرپرست موقت براي وزارتخانه مربوطه همراه خواهد بود؛ سازوكاري كه در مورد وزارت اقتصاد، با توجه به حساسيت بالاي اين نهاد در تنظيم سياست هاي پولي و مالي، نيازمند تسريع در معرفي وزير جديد است زيرا به گفته تحليلگران حقوقي، تعويق در اين امر مي تواند به ايجاد خلأ تصميم گيري در امور كليدي مانند مذاكرات بين المللي و تنظيم بودجه سالانه منجر شود. نمايندگان مجلس نيز شرايطي همچون تجربه مديريتي، تعهد به اقتصاد مقاومتي، برنامه ريزي براي رفع ناترازي هاي تجاري و ديدگاه فرامرزي به ديپلماسي اقتصادي را الزامي مي دانند.شنيدهها حاكيست، دولت براي معرفي وزير اقتصاد به جمعبندي رسيده و علي مدنيزاده بهعنوان كانديدا انتخاب شده است. هرچند برخي منابع مطلع خبر ميدهند كه مدنيزاده نيز با اين پيشنهاد دولت موافقت كرده اما هنوز تا اعلام رسمي نام او،
توصيههاي صندوق بينالمللي پول بار ديگر در سياستگذاري اقتصادي كشور مطرح شده است؛ اما اقتصادداناني چون مرحوم پرويز داودي، حسين نمازي و .
توصيه هاي صندوق بين المللي پول بار ديگر در سياست گذاري اقتصادي كشور مطرح شده است؛ اما اقتصادداناني چون مرحوم پرويز داودي، حسين نمازي و ... اين نسخه ها را تكرار تجربه هاي ناكام و مسبب بي ثباتي اقتصادي مي دانند.
موافقت IMF با كمك فني به ايران براي هدفمندسازي انرژي"سياست كاهش جمعيت؛ توصيه اي پرهزينه براي آينده ايرانيكي از سياست هايي كه در دهه 1370 مورد حمايت مستقيم بانك جهاني قرار گرفت، سياست كاهش نرخ رشد جمعيت بود. اين سياست كه در قالب برنامه هاي بهداشت باروري، آموزش همگاني و محدوديت هاي حمايتي براي خانواده هاي پرجمعيت اجرا شد، از سوي نهادهاي بين المللي به عنوان راهكاري براي توسعه پايدار معرفي مي شد.اما امروز، با گذشت بيش از دو دهه، ايران با چالش جدي كاهش نرخ باروري، پيري جمعيت و بحران آينده نگر در حوزه نيروي كار مواجه شده است.نقدي سازي يارانه ها؛ تجربه اي از وعده تا واقعيتدومين سياست مورد حمايت بانك جهاني، طرح هدفمندسازي يارانه ها در دهه 1380 بود. اين نهاد در گزارش ها و بيانيه هاي خود، بارها از نقدي سازي يارانه ها به عنوان گامي مثبت در راستاي اصلاحات اقتصادي ياد كرده است.اگرچه در كوتاه مدت، اجراي اين طرح باعث كاهش ضريب جيني و بهبود نسبي درآمد اقشار پايين شد، اما در ادامه، به دليل نبود منابع پايدار مالي و هم زماني با جهش هاي ارزي، كشور وارد دور باطل تورم، كسري بودجه و كاهش قدرت خريد شد؛ تا جايي كه ارزش واقعي يارانه نقدي امروزه به شدت افت كرده و اثربخشي آن تقريباً از بين رفته است.شنيدهها حاكيست، دولت براي معرفي وزير اقتصاد به جمعبندي رسيده و علي مدنيزاده بهعنوان كانديدا انتخاب شده است. هرچند برخي منابع مطلع خبر ميدهند كه مدنيزاده نيز با اين پيشنهاد.
شنيدهها حاكيست، دولت براي معرفي وزير اقتصاد به جمعبندي رسيده و علي مدنيزاده بهعنوان كانديدا انتخاب شده است. هرچند برخي منابع مطلع خبر ميدهند كه مدنيزاده نيز با اين پيشنهاد دولت موافقت كرده،
علي مدني زاده
مدني زاده، متولد 1361، دكتراي اقتصاد از دانشگاه شيكاگو آمريكا دارد و رييس دانشكده مديريت و اقتصاد دانشگاه صنعتي شريف است. در سال 2000 مدال برنز المپياد جهاني رياضي و در سال 1397 جايزه پژوهشگر جوان اقتصاد ايران را به دست آورده است. او از جمله چهره هاي آكادميك محسوب مي شود كه سابقه عضويت در هيئت عامل سازمان فناوري اطلاعات ايران، كميته نقدينگي بانك مركزي و كميسيون شوراي پول و اعتبار را در كارنامه دارد. مدني زاده همچنين مشاور اقتصادي سازمان برنامه و بودجه كشور، مشاور اقتصادي طرح سند تحول دولت، مدير طرح كلان اصلاح قانون بانك مركزي، مدير طرح كلان اصلاح ساختاري بودجه، مدير طرح اقتصاد كلان خروج غيرتورمي از ركود و رييس گروه مدل سازي پژوهشكده پولي و بانكي بانك مركزي را برعهده داشته است. او در سال 1401 در دولت سيزدهم در اعتراض به سياست هاي اقتصادي به همراه تعدادي از مشاوران اقتصادي دولت استعفا داد. مدني زاده از جمله افرادي است كه به اصلاح ساختاري بودجه كشور معتقد است كه آن را در جزوه اي با عنوان چهارچوب اصلاح ساختاري بودجه منتشر كرده و يك بار نيز در يك برنامه تلويزيوني در شبكه چهار از آن دفاع كرد. از اهداف اين اصلاحات مي توان به ايجاد ثبات در اقتصاد كلان و حمايت از توليد و اشتغال و ارتقاي عدالت اقتصادي و بهبود معيشت عمومي اشاره كرد. او البته به كاهش مداخلات دولت در بازار اعتقاد دارد و بخش خصوصي را محور توسعه اقتصادي مي داند كه دولت بايد در آن نقش تنظيم گر را داشته باشد. مدني زاده رسيدن به تورم تك رقمي را با انضباط پولي و حذف كسري بودجه دولت قابل دسترس مي داند و مخالف شوك درماني است. او در خرداد سال گذشته و پيش از شروع انتخابات رياست جمهوري در نشست الزامات پياده سازي نظارت بانكي موثر در ايران ريشه اصلي مشكلات اقتصادي در سال 1393 تا 1396 را انباشت دارايي هاي مسموم و ناترازي بانك ها و وام دهي به ذي نفعان دانسته و گفته بود: تنظيم گر ها نبايد اجازه دهند چنين بازي خطرناكي آغاز شود، اما وقتي ضعف نظارت از سوي بانك مركزي وجود داشته باشد، باعث مي شود اين وام دهي هاي ارتباطي اتفاق بيفتد و از سوي ديگر دارايي هاي مسموم و ناترازي بانكي در سيستم بانكي شكل بگيرد. مدني زاده گفته بود اگر آمريكا از برجام خارج نمي شد باز هم تورم در ايران افزايش پيدا مي كرد. او همچنين از مخالفان عدم استقلال بانك مركزي است و همچنين گفته تا زماني كه شاهد دولتي بودن نظام بانكي هستيم نظارت محقق نمي شود. او درباره مسئولان اقتصادي گفته بود: گرفتاري ما اين است كه كساني در كشور مسئوليت دارند و تاثيرگذارند كه بديهيات اوليه اقتصادي را باور ندارند. همين ها قانون نويس و مسئولان تصميم گير هستند. نظام تصميم گير و كارشناسي كشور به تجربه دنيا و آموزه هاي علمي بي اعتناست. برخي از مسئولان، بديهيات علم اقتصاد را منكر مي شوند؛ آيا با اين شرايط انتظار داريد نتيجه بهتري داشته باشيم؟! وقتي مي گوييم بانك مركزي بايد مستقل باشد به معني اين نيست كه بايد مستقل از حاكميت باشد، بلكه مقصود اين است كه بايد از دولت مستقل باشد و تحت فرمان وزرا و سازمان برنامه و بودجه نباشد. مي گويند اينها بانكداري غربي است! مگر بانكداري غربي و شرقي داريم؟! آنچه كه در ايران وجود دارد همه چيز است جز بانك! همه چيز است جز نظارت بر بانك!شمس الدين حسيني
او به مدت پنج سال وزير اقتصاد و سخنگوي اقتصادي دولت محمود احمدي نژاد بود و طرح هدفمندي يارانه ها كه يكي از مهمترين دغدغه هاي اقتصادي دولت هاست توسط او اجرايي شد. تأمين مالي مسكن مهر، اجراي قانون بازار سرمايه و اصلاح ساختار آن و قانون سياست هاي كلي اصل 44 نيز در دوره وزارت حسيني اجرا شد. البته يك بار نيز در سال 1390 به دليل پرونده صادرات نفت بابك زنجاني، استيضاح شد و براي انتخابات رياست جمهوري سال 1400 نيز نامزد شد و گفت به دنبال تك نرخي كردن تورم هستم و مديريت نقدينگي را دنبال خواهم كرد. او متولد 1346 است و دكتراي اقتصاد از دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران دارد و هم اكنون نيز رييس كميسيون اقتصادي مجلس دوازدهم است كه مي تواند شانس او را براي رسيدن دوباره به وزارت بيشتر كند؛ هرچند سابقه سياسي شمس الدين حسيني و رويكرد اقتصادي او به مذاق دولت چهاردهم خوش نمي آيد. محمدرضا فرزين رييس فعلي بانك مركزي از افرادي است كه در دوره وزارت حسيني در وزارت اقتصاد، معاونت اقتصادي او و دبيري ستاد هدفمند كردن يارانه ها را بر عهده داشت كه نشان از هم سويي اين دو در مديريت اقتصادي كشور را دارد. شمس الدين حسيني در گفت وگويي در دفاع از دوران وزارت خود گفته: اگر ما قرار است حامل هاي انرژي را اصلاح كنيم، بايد منابعش بين خود مردم بازتوزيع شود. نشود آن چيزي كه در آبان 1398، فكر كرده بودند قيمت بنزين را اصلاح مي كنند و منبعي را به دست مي آورند كه زيربنا ها را درست كنند؛ براي مثال كارخانه ها را درست مي كنند. من حتماً هر اصلاح اقتصادي ازجمله اصلاح نظام يارانه را كه انجام مي دهم، شرط اصلي اين خواهد بود كه فشار اجتماعي روي مردم نباشد. حسيني سابقه اقتصادي پررنگي دارد؛ در دهه هفتاد به مدت سه سال عضو هيئت رييسه سازمان برنامه وبودجه بود و مدتي مديركل حوزه رياست، بين الملل و روابط عمومي اين سازمان را بر عهده داشت. سال 1377 به روابط عمومي وزارت نيرو رفت و بعد از چهارسال به سمت مديركل مطالعات اقتصادي وزارت بازرگاني رسيد و 6 سال در آنجا ماند. سال 1387 معاون وزير رفاه بود و بعد از مطرح كردن پرداخت يارانه ها به حلقه نزديكان محمود احمدي نژاد پيوست و دبير طرح تحول اقتصادي كشور شد و در نهايت به وزارت اقتصادي و دارايي رسيد. او البته خود را متولي سياست خصوصي سازي مي داند و در جايي گفته بود يك پرونده وجود ندارد كه حكايت از تخلف ما باشد.علي طيب نيا
مرد ضد تورم؛ علي طيب نيا كه دكتراي اقتصاد از دانشگاه تهران دارد سابقه حضور به عنوان وزير اقتصاد در دولت حسن روحاني را نيز دارد؛ آن هم در دوراني كه به دليل شرايط تحريم، اقتصاد در تنگنا قرار داشت و او در آن شرايط و پيش از به ثمر رسيدن برجام، سكان اقتصاد كشور را برعهده گرفت و با تدوين برنامه هماهنگ اقتصادي در حوزه پولي، مالي و تجاري براي كنترل تورم پيش رفت و قول داد در يك دوره سه تا چهارساله مشكلات اقتصاد ايران را برطرف و تعادل نسبي ايجاد كند. طيب نيا، سياست پولي و مالي انقباضي را در پيش گرفت و تلاش كرد با استراتژي خروج غيرتورمي از ركود با كنترل پايه پولي سعي كند تورم را كنترل و تك نرخي كند و آرامش را به بازار برگرداند؛ به همين دليل به نظريه پرداز دولت يازدهم مشهور است. يكي از اولين تصميمات اقتصادي مهم او در دولت يازدهم اجراي طرح سبد كالا بود كه به گفته طيب نيا قرار نبود جايگزين نظام هدفمندي يارانه ها شود. او البته با رييس بانك مركزي به اختلاف خورد چراكه طيب نيا با برنامه اصلاح نظام بانكي با تحت فشار گذاشتن برخي بانك هاي ناتراز براي پرداخت كسري ذخاير نزد بانك مركزي مخالف بود. طيب نيا در دولت هاي سازندگي و اصلاحات، دبير و مشاور كميسيون اقتصادي دولت بود. او در سال 1373 به دبيري كميسيون اقتصاد هيئت دولت منصوب شد و از سال 1376معاونت طرح و بررسي امور اقتصادي را برعهده گرفت. طيب نيا در دولت دوم سيدمحمد خاتمي معاون هماهنگي امور اقتصادي و فني معاون اول رييس جمهور شد و همچنين مسئوليت ستاد مديريت بحران كشور را عهده دار بود. از سال 1381 تا 1384 عضو شوراي پول و اعتبار و از سال 1381 تا 1387 عضو شوراي پژوهشي سازمان امور مالياتي كشور بود. از سال 1384 به مدت دو سال معاون اقتصادي سازمان مديريت و برنامه ريزي بود و در تدوين برنامه چهارم توسعه نقش مهمي داشت. او در سال 1387 به دليل دفاع از سياست پولي انقباضي از شوراي پول و اعتبار دولت احمدي نژاد كنار گذاشته شد. در سال 1392 با 274 راي موافق بالاترين راي اعتماد در تاريخ بعد از انقلاب را گرفت و به عنوان وزير اقتصاد انتخاب شد، اما با دريافت سه كارت زرد از مجلس در نهايت با پايان دولت يازدهم او نيز از وزارت كناره گرفت. در انتخابات سال 1403، او به همراه محمدجواد ظريف به حمايت از نامزدي مسعود پزشكيان براي رسيدن به كرسي رياست جمهوري پرداختند. بعد از پيروزي پزشكيان از طيب نيا به عنوان گزينه اصلي وزارت اقتصاد و حتي معاون اولي او نام برده مي شد كه طيب نيا گفت اين پست را به دلايل شخصي نپذيرفته است. طيب نيا هم اكنون مشاور عالي رييس جمهور است.محمدهادي سبحانيان
دكتراي تخصصي اقتصاد پولي از دانشگاه تهران دارد و از بازماندگان تيم اقتصادي دولت سيزدهم است كه در دولت مسعود پزشكيان باقي مانده است. سبحانيان در فروردين سال 1402 با حكم احسان خاندوزي وزير اقتصاد دولت مرحوم رييسي به سمت رييس كل سازمان امور مالياتي كشور منصوب شد و توسط عبدالناصر همتي وزير اقتصاد دولت پزشكيان در اين سمت باقي ماند؛ جالب آنكه هر دو وزير رفته اند و حالا سبحانيان نامزد رسيدن به كرسي اين دو است. او البته در سال هاي اخير مسئوليت هاي مهمي در اقتصاد كشور داشته است؛ سبحانيان با شروع دولت سيزدهم به عنوان معاون خاندوزي وزير اقتصاد انتخاب شد، او همچنين نماينده وزارت اقتصادي در كميسيون اقتصادي دولت نيز بود و در تدوين سياست هاي كلان اقتصادي آن دوره نقش داشت. سبحانيان، عضو كارگروه هماهنگي پولي و بانكي دولت و عضو كارگروه ملي رفع ناترازي هاي اقتصادي و عضو كميته نقدينگي بانك مركزي بوده است. او همچنين با مجلس نيز همكاري داشته و گفته مي شود از لحاظ بينش سياسي به محمدباقر قاليباف نزديك است؛ سبحانيان مدتي معاون اقتصادي مركز پژوهش هاي مجلس و مديركل دفتر مطالعات برنامه و بودجه اين مركز را برعهده داشت و به عنوان مسئول دبيرخانه برنامه هفتم توسعه مركز پژوهش هاي مجلس در تدوين آن نقش داشته است. برنامه هفتم پيشرفت هم اكنون در دولت چهاردهم در حال اجرا شدن است و سبحانيان در صورت رسيدن به وزارت در حقيقت بايد برنامه اي كه خود در تدوين آن نقش داشته را اجرايي كند. بيشتر بخوانيد:كسبه اي كه حساب هايشان مسدود شده به وزارت اقتصاد اعلام كنند او سال گذشته در گفت وگويي عنوان كرده بود: ما هيچ وقت به مردم نگفتيم ماليات هاي شما كجا مصرف شده و طبيعتاً هم مردم سوال دارند كه اين ماليات هايي كه از ما مي گيريد، صرف چه اموراتي مي كنيد؟ به نظرم اگر حاكميت و دولت به اين سوالات پاسخ بدهد برخي از گلايه مندي هاي مردم از موضوع ماليات از بين خواهد رفت. بايد ديد اگر سبحانيان به عنوان وزير جديد اقتصاد انتخاب شود چگونه به مردم گلايه مند توضيح خواهد داد كه ماليات آنها در چه اموري صرف مي شود.حميد پاداش
او نيز از بازماندگان دولت سيزدهم است؛ حميد پاداش كه سابقه معاونت اقتصادي ستاد اجرايي فرمان امام را داشت در تيرماه سال 1401 از سوي محمد مخبر، رييس پيشين اين ستاد و معاون اول وقت مرحوم رييسي به عنوان معاون هماهنگي و نظارت اقتصادي و زيربنايي منصوب شد و با روي كار آمدن دولت چهاردهم توسط محمدرضا عارف معاون اول پزشكيان ابقا شد. گفته مي شود، پاداش از گزينه هايي است كه عارف او را براي وزارت اقتصاد معرفي كرده است. پاداش متولد سال 1359 و ترك زبان است و دكتراي اقتصاد از دانشگاه تهران دارد. او عضو هيئت علمي اين دانشگاه است. كارشناسان اقتصادي او را از مدافعان اقتصاد دولتي و نقش آفريني مستقيم دولت در حل مسائل اقتصادي مي دانند كه با رويكرد وزير پيشين اقتصاد متفاوت است و بعيد است در تيم اقتصادي دولت چهاردهم نيز طرفدار چنداني داشته باشد؛ هرچند همكاري پاداش با معاون اول پزشكيان نشان از اين دارد كه مي تواند خود را با دولت همراه كند.كمال تقوي نژاد
با روي كار آمدن دولت چهاردهم، كمال تقوي نژاد يكي از گزينه هاي احتمالي رسيدن به وزارت اقتصاد بود كه در نهايت عبدالناصر همتي وزير شد و او دبير هيئت دولت و اكنون نيز باز نام تقوي نژاد براي رفتن به اين وزارتخانه شنيده مي شود؛ هرچند نام دبير هيئت دولت به عنوان يكي از گزينه هاي رياست بر بانك مركزي در بهمن سال گذشته نيز شنيده مي شد كه خود، آن را تكذيب كرده و گفته بود: دفتر هيئت دولت به عنوان متولي پيشبرد و تنظيم مسائل اجرايي كلان دولت و همچنين تنظيم كننده روابط اعضاي كابينه و اجراي سياست ها و مقررات عالي ناظر بر امور اجرايي كشور داراي جايگاه حساس و مهمي است و هدايت اين دفتر در همكاري با مسئولان ارشد كشور، اولويت اينجانب است. او متولد 1343 و دكتراي سياست گذاري عمومي، كارشناسي برنامه ريزي اجتماعي از دانشگاه تهران دارد و البته تجربه اقتصادي زيادي نيز در كارنامه دارد؛ تقوي نژاد، تجربه حضور در وزارت اقتصاد و وزارت تعاون در دولت اصلاحات را دارد و در دولت حسن روحاني به عنوان رييس سازمان امور مالياتي كشور فعاليت داشت و اعلام كرد اولويت اول سازمان مالياتي اجراي كامل طرح جامع مالياتي است و كارگروه هاي ويژه مالياتي فقط حساب هاي بانكي افرادي را كنترل مي كنند كه توسط دستگاه هاي ذي ربط مشكوك اعلام شده باشد. او كه سابقه مديرعاملي بانك سپه را در كارنامه دارد، در دولت ابراهيم رييسي مدتي رييس هيئت سرپرستي مؤسسه اعتباري نور را برعهده داشت كه در بعداً در بانك ملي ادغام شد. تقوي نژاد در انتخابات مجلس هشتم نيز شانس خود را براي رفتن به پارلمان امتحان كرده بود، اما راي نياورد. او علاوه بر جايگاه اقتصادي، فردي سياسي و نزديك به جريان اصلاح طلبي محسوب مي شود و سابقه حضور در حزب مشاركت را دارد كه همين مي تواند كار او را در گرفتن راي اعتماد از مجلس دوازدهم مشكل كند؛ البته بايد به آن نداشتن مدرك تحصيلي غيرمرتبط به اقتصاد را نيز اضافه كرد.به گزارش اقتصاد ايران؛ شنيدهها حاكيست، دولت براي معرفي وزير اقتصاد به جمعبندي رسيده و علي مدنيزاده بهعنوان كانديدا انتخاب شده است. هرچند برخي منابع مطلع خبر ميدهند كه مدنيزاده نيز با اين پيشنهاد دولت موافقت كرده،
علي مدني زاده
مدني زاده، متولد 1361، دكتراي اقتصاد از دانشگاه شيكاگو آمريكا دارد و رييس دانشكده مديريت و اقتصاد دانشگاه صنعتي شريف است. در سال 2000 مدال برنز المپياد جهاني رياضي و در سال 1397 جايزه پژوهشگر جوان اقتصاد ايران را به دست آورده است. او از جمله چهره هاي آكادميك محسوب مي شود كه سابقه عضويت در هيئت عامل سازمان فناوري اطلاعات ايران، كميته نقدينگي بانك مركزي و كميسيون شوراي پول و اعتبار را در كارنامه دارد. مدني زاده همچنين مشاور اقتصادي سازمان برنامه و بودجه كشور، مشاور اقتصادي طرح سند تحول دولت، مدير طرح كلان اصلاح قانون بانك مركزي، مدير طرح كلان اصلاح ساختاري بودجه، مدير طرح اقتصاد كلان خروج غيرتورمي از ركود و رييس گروه مدل سازي پژوهشكده پولي و بانكي بانك مركزي را برعهده داشته است. او در سال 1401 در دولت سيزدهم در اعتراض به سياست هاي اقتصادي به همراه تعدادي از مشاوران اقتصادي دولت استعفا داد. مدني زاده از جمله افرادي است كه به اصلاح ساختاري بودجه كشور معتقد است كه آن را در جزوه اي با عنوان چهارچوب اصلاح ساختاري بودجه منتشر كرده و يك بار نيز در يك برنامه تلويزيوني در شبكه چهار از آن دفاع كرد. از اهداف اين اصلاحات مي توان به ايجاد ثبات در اقتصاد كلان و حمايت از توليد و اشتغال و ارتقاي عدالت اقتصادي و بهبود معيشت عمومي اشاره كرد. او البته به كاهش مداخلات دولت در بازار اعتقاد دارد و بخش خصوصي را محور توسعه اقتصادي مي داند كه دولت بايد در آن نقش تنظيم گر را داشته باشد. مدني زاده رسيدن به تورم تك رقمي را با انضباط پولي و حذف كسري بودجه دولت قابل دسترس مي داند و مخالف شوك درماني است. او در خرداد سال گذشته و پيش از شروع انتخابات رياست جمهوري در نشست الزامات پياده سازي نظارت بانكي موثر در ايران ريشه اصلي مشكلات اقتصادي در سال 1393 تا 1396 را انباشت دارايي هاي مسموم و ناترازي بانك ها و وام دهي به ذي نفعان دانسته و گفته بود: تنظيم گر ها نبايد اجازه دهند چنين بازي خطرناكي آغاز شود، اما وقتي ضعف نظارت از سوي بانك مركزي وجود داشته باشد، باعث مي شود اين وام دهي هاي ارتباطي اتفاق بيفتد و از سوي ديگر دارايي هاي مسموم و ناترازي بانكي در سيستم بانكي شكل بگيرد. مدني زاده گفته بود اگر آمريكا از برجام خارج نمي شد باز هم تورم در ايران افزايش پيدا مي كرد. او همچنين از مخالفان عدم استقلال بانك مركزي است و همچنين گفته تا زماني كه شاهد دولتي بودن نظام بانكي هستيم نظارت محقق نمي شود. او درباره مسئولان اقتصادي گفته بود: گرفتاري ما اين است كه كساني در كشور مسئوليت دارند و تاثيرگذارند كه بديهيات اوليه اقتصادي را باور ندارند. همين ها قانون نويس و مسئولان تصميم گير هستند. نظام تصميم گير و كارشناسي كشور به تجربه دنيا و آموزه هاي علمي بي اعتناست. برخي از مسئولان، بديهيات علم اقتصاد را منكر مي شوند؛ آيا با اين شرايط انتظار داريد نتيجه بهتري داشته باشيم؟! وقتي مي گوييم بانك مركزي بايد مستقل باشد به معني اين نيست كه بايد مستقل از حاكميت باشد، بلكه مقصود اين است كه بايد از دولت مستقل باشد و تحت فرمان وزرا و سازمان برنامه و بودجه نباشد. مي گويند اينها بانكداري غربي است! مگر بانكداري غربي و شرقي داريم؟! آنچه كه در ايران وجود دارد همه چيز است جز بانك! همه چيز است جز نظارت بر بانك!شمس الدين حسيني
او به مدت پنج سال وزير اقتصاد و سخنگوي اقتصادي دولت محمود احمدي نژاد بود و طرح هدفمندي يارانه ها كه يكي از مهمترين دغدغه هاي اقتصادي دولت هاست توسط او اجرايي شد. تأمين مالي مسكن مهر، اجراي قانون بازار سرمايه و اصلاح ساختار آن و قانون سياست هاي كلي اصل 44 نيز در دوره وزارت حسيني اجرا شد. البته يك بار نيز در سال 1390 به دليل پرونده صادرات نفت بابك زنجاني، استيضاح شد و براي انتخابات رياست جمهوري سال 1400 نيز نامزد شد و گفت به دنبال تك نرخي كردن تورم هستم و مديريت نقدينگي را دنبال خواهم كرد. او متولد 1346 است و دكتراي اقتصاد از دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران دارد و هم اكنون نيز رييس كميسيون اقتصادي مجلس دوازدهم است كه مي تواند شانس او را براي رسيدن دوباره به وزارت بيشتر كند؛ هرچند سابقه سياسي شمس الدين حسيني و رويكرد اقتصادي او به مذاق دولت چهاردهم خوش نمي آيد. محمدرضا فرزين رييس فعلي بانك مركزي از افرادي است كه در دوره وزارت حسيني در وزارت اقتصاد، معاونت اقتصادي او و دبيري ستاد هدفمند كردن يارانه ها را بر عهده داشت كه نشان از هم سويي اين دو در مديريت اقتصادي كشور را دارد. شمس الدين حسيني در گفت وگويي در دفاع از دوران وزارت خود گفته: اگر ما قرار است حامل هاي انرژي را اصلاح كنيم، بايد منابعش بين خود مردم بازتوزيع شود. نشود آن چيزي كه در آبان 1398، فكر كرده بودند قيمت بنزين را اصلاح مي كنند و منبعي را به دست مي آورند كه زيربنا ها را درست كنند؛ براي مثال كارخانه ها را درست مي كنند. من حتماً هر اصلاح اقتصادي ازجمله اصلاح نظام يارانه را كه انجام مي دهم، شرط اصلي اين خواهد بود كه فشار اجتماعي روي مردم نباشد. حسيني سابقه اقتصادي پررنگي دارد؛ در دهه هفتاد به مدت سه سال عضو هيئت رييسه سازمان برنامه وبودجه بود و مدتي مديركل حوزه رياست، بين الملل و روابط عمومي اين سازمان را بر عهده داشت. سال 1377 به روابط عمومي وزارت نيرو رفت و بعد از چهارسال به سمت مديركل مطالعات اقتصادي وزارت بازرگاني رسيد و 6 سال در آنجا ماند. سال 1387 معاون وزير رفاه بود و بعد از مطرح كردن پرداخت يارانه ها به حلقه نزديكان محمود احمدي نژاد پيوست و دبير طرح تحول اقتصادي كشور شد و در نهايت به وزارت اقتصادي و دارايي رسيد. او البته خود را متولي سياست خصوصي سازي مي داند و در جايي گفته بود يك پرونده وجود ندارد كه حكايت از تخلف ما باشد.علي طيب نيا
مرد ضد تورم؛ علي طيب نيا كه دكتراي اقتصاد از دانشگاه تهران دارد سابقه حضور به عنوان وزير اقتصاد در دولت حسن روحاني را نيز دارد؛ آن هم در دوراني كه به دليل شرايط تحريم، اقتصاد در تنگنا قرار داشت و او در آن شرايط و پيش از به ثمر رسيدن برجام، سكان اقتصاد كشور را برعهده گرفت و با تدوين برنامه هماهنگ اقتصادي در حوزه پولي، مالي و تجاري براي كنترل تورم پيش رفت و قول داد در يك دوره سه تا چهارساله مشكلات اقتصاد ايران را برطرف و تعادل نسبي ايجاد كند. طيب نيا، سياست پولي و مالي انقباضي را در پيش گرفت و تلاش كرد با استراتژي خروج غيرتورمي از ركود با كنترل پايه پولي سعي كند تورم را كنترل و تك نرخي كند و آرامش را به بازار برگرداند؛ به همين دليل به نظريه پرداز دولت يازدهم مشهور است. يكي از اولين تصميمات اقتصادي مهم او در دولت يازدهم اجراي طرح سبد كالا بود كه به گفته طيب نيا قرار نبود جايگزين نظام هدفمندي يارانه ها شود. او البته با رييس بانك مركزي به اختلاف خورد چراكه طيب نيا با برنامه اصلاح نظام بانكي با تحت فشار گذاشتن برخي بانك هاي ناتراز براي پرداخت كسري ذخاير نزد بانك مركزي مخالف بود. طيب نيا در دولت هاي سازندگي و اصلاحات، دبير و مشاور كميسيون اقتصادي دولت بود. او در سال 1373 به دبيري كميسيون اقتصاد هيئت دولت منصوب شد و از سال 1376معاونت طرح و بررسي امور اقتصادي را برعهده گرفت. طيب نيا در دولت دوم سيدمحمد خاتمي معاون هماهنگي امور اقتصادي و فني معاون اول رييس جمهور شد و همچنين مسئوليت ستاد مديريت بحران كشور را عهده دار بود. از سال 1381 تا 1384 عضو شوراي پول و اعتبار و از سال 1381 تا 1387 عضو شوراي پژوهشي سازمان امور مالياتي كشور بود. از سال 1384 به مدت دو سال معاون اقتصادي سازمان مديريت و برنامه ريزي بود و در تدوين برنامه چهارم توسعه نقش مهمي داشت. او در سال 1387 به دليل دفاع از سياست پولي انقباضي از شوراي پول و اعتبار دولت احمدي نژاد كنار گذاشته شد. در سال 1392 با 274 راي موافق بالاترين راي اعتماد در تاريخ بعد از انقلاب را گرفت و به عنوان وزير اقتصاد انتخاب شد، اما با دريافت سه كارت زرد از مجلس در نهايت با پايان دولت يازدهم او نيز از وزارت كناره گرفت. در انتخابات سال 1403، او به همراه محمدجواد ظريف به حمايت از نامزدي مسعود پزشكيان براي رسيدن به كرسي رياست جمهوري پرداختند. بعد از پيروزي پزشكيان از طيب نيا به عنوان گزينه اصلي وزارت اقتصاد و حتي معاون اولي او نام برده مي شد كه طيب نيا گفت اين پست را به دلايل شخصي نپذيرفته است. طيب نيا هم اكنون مشاور عالي رييس جمهور است.محمدهادي سبحانيان
دكتراي تخصصي اقتصاد پولي از دانشگاه تهران دارد و از بازماندگان تيم اقتصادي دولت سيزدهم است كه در دولت مسعود پزشكيان باقي مانده است. سبحانيان در فروردين سال 1402 با حكم احسان خاندوزي وزير اقتصاد دولت مرحوم رييسي به سمت رييس كل سازمان امور مالياتي كشور منصوب شد و توسط عبدالناصر همتي وزير اقتصاد دولت پزشكيان در اين سمت باقي ماند؛ جالب آنكه هر دو وزير رفته اند و حالا سبحانيان نامزد رسيدن به كرسي اين دو است. او البته در سال هاي اخير مسئوليت هاي مهمي در اقتصاد كشور داشته است؛ سبحانيان با شروع دولت سيزدهم به عنوان معاون خاندوزي وزير اقتصاد انتخاب شد، او همچنين نماينده وزارت اقتصادي در كميسيون اقتصادي دولت نيز بود و در تدوين سياست هاي كلان اقتصادي آن دوره نقش داشت. سبحانيان، عضو كارگروه هماهنگي پولي و بانكي دولت و عضو كارگروه ملي رفع ناترازي هاي اقتصادي و عضو كميته نقدينگي بانك مركزي بوده است. او همچنين با مجلس نيز همكاري داشته و گفته مي شود از لحاظ بينش سياسي به محمدباقر قاليباف نزديك است؛ سبحانيان مدتي معاون اقتصادي مركز پژوهش هاي مجلس و مديركل دفتر مطالعات برنامه و بودجه اين مركز را برعهده داشت و به عنوان مسئول دبيرخانه برنامه هفتم توسعه مركز پژوهش هاي مجلس در تدوين آن نقش داشته است. برنامه هفتم پيشرفت هم اكنون در دولت چهاردهم در حال اجرا شدن است و سبحانيان در صورت رسيدن به وزارت در حقيقت بايد برنامه اي كه خود در تدوين آن نقش داشته را اجرايي كند. او سال گذشته در گفت وگويي عنوان كرده بود: ما هيچ وقت به مردم نگفتيم ماليات هاي شما كجا مصرف شده و طبيعتاً هم مردم سوال دارند كه اين ماليات هايي كه از ما مي گيريد، صرف چه اموراتي مي كنيد؟ به نظرم اگر حاكميت و دولت به اين سوالات پاسخ بدهد برخي از گلايه مندي هاي مردم از موضوع ماليات از بين خواهد رفت. بايد ديد اگر سبحانيان به عنوان وزير جديد اقتصاد انتخاب شود چگونه به مردم گلايه مند توضيح خواهد داد كه ماليات آنها در چه اموري صرف مي شود.حميد پاداش
او نيز از بازماندگان دولت سيزدهم است؛ حميد پاداش كه سابقه معاونت اقتصادي ستاد اجرايي فرمان امام را داشت در تيرماه سال 1401 از سوي محمد مخبر، رييس پيشين اين ستاد و معاون اول وقت مرحوم رييسي به عنوان معاون هماهنگي و نظارت اقتصادي و زيربنايي منصوب شد و با روي كار آمدن دولت چهاردهم توسط محمدرضا عارف معاون اول پزشكيان ابقا شد. گفته مي شود، پاداش از گزينه هايي است كه عارف او را براي وزارت اقتصاد معرفي كرده است. پاداش متولد سال 1359 و ترك زبان است و دكتراي اقتصاد از دانشگاه تهران دارد. او عضو هيئت علمي اين دانشگاه است. كارشناسان اقتصادي او را از مدافعان اقتصاد دولتي و نقش آفريني مستقيم دولت در حل مسائل اقتصادي مي دانند كه با رويكرد وزير پيشين اقتصاد متفاوت است و بعيد است در تيم اقتصادي دولت چهاردهم نيز طرفدار چنداني داشته باشد؛ هرچند همكاري پاداش با معاون اول پزشكيان نشان از اين دارد كه مي تواند خود را با دولت همراه كند.كمال تقوي نژاد
با روي كار آمدن دولت چهاردهم، كمال تقوي نژاد يكي از گزينه هاي احتمالي رسيدن به وزارت اقتصاد بود كه در نهايت عبدالناصر همتي وزير شد و او دبير هيئت دولت و اكنون نيز باز نام تقوي نژاد براي رفتن به اين وزارتخانه شنيده مي شود؛ هرچند نام دبير هيئت دولت به عنوان يكي از گزينه هاي رياست بر بانك مركزي در بهمن سال گذشته نيز شنيده مي شد كه خود، آن را تكذيب كرده و گفته بود: دفتر هيئت دولت به عنوان متولي پيشبرد و تنظيم مسائل اجرايي كلان دولت و همچنين تنظيم كننده روابط اعضاي كابينه و اجراي سياست ها و مقررات عالي ناظر بر امور اجرايي كشور داراي جايگاه حساس و مهمي است و هدايت اين دفتر در همكاري با مسئولان ارشد كشور، اولويت اينجانب است. او متولد 1343 و دكتراي سياست گذاري عمومي، كارشناسي برنامه ريزي اجتماعي از دانشگاه تهران دارد و البته تجربه اقتصادي زيادي نيز در كارنامه دارد؛ تقوي نژاد، تجربه حضور در وزارت اقتصاد و وزارت تعاون در دولت اصلاحات را دارد و در دولت حسن روحاني به عنوان رييس سازمان امور مالياتي كشور فعاليت داشت و اعلام كرد اولويت اول سازمان مالياتي اجراي كامل طرح جامع مالياتي است و كارگروه هاي ويژه مالياتي فقط حساب هاي بانكي افرادي را كنترل مي كنند كه توسط دستگاه هاي ذي ربط مشكوك اعلام شده باشد. او كه سابقه مديرعاملي بانك سپه را در كارنامه دارد، در دولت ابراهيم رييسي مدتي رييس هيئت سرپرستي مؤسسه اعتباري نور را برعهده داشت كه در بعداً در بانك ملي ادغام شد. تقوي نژاد در انتخابات مجلس هشتم نيز شانس خود را براي رفتن به پارلمان امتحان كرده بود، اما راي نياورد. او علاوه بر جايگاه اقتصادي، فردي سياسي و نزديك به جريان اصلاح طلبي محسوب مي شود و سابقه حضور در حزب مشاركت را دارد كه همين مي تواند كار او را در گرفتن راي اعتماد از مجلس دوازدهم مشكل كند؛ البته بايد به آن نداشتن مدرك تحصيلي غيرمرتبط به اقتصاد را نيز اضافه كرد.شنيدهها حاكيست، دولت براي معرفي وزير اقتصاد به جمعبندي رسيده و علي مدنيزاده بهعنوان كانديدا انتخاب شده است. هرچند برخي منابع مطلع خبر ميدهند كه مدنيزاده نيز با اين پيشنهاد دولت موافقت كرده اما هنوز تا اعلام رسمي نام او،
علي مدني زاده
مدني زاده، متولد 1361، دكتراي اقتصاد از دانشگاه شيكاگو آمريكا دارد و رييس دانشكده مديريت و اقتصاد دانشگاه صنعتي شريف است. در سال 2000 مدال برنز المپياد جهاني رياضي و در سال 1397 جايزه پژوهشگر جوان اقتصاد ايران را به دست آورده است. او از جمله چهره هاي آكادميك محسوب مي شود كه سابقه عضويت در هيئت عامل سازمان فناوري اطلاعات ايران، كميته نقدينگي بانك مركزي و كميسيون شوراي پول و اعتبار را در كارنامه دارد. مدني زاده همچنين مشاور اقتصادي سازمان برنامه و بودجه كشور، مشاور اقتصادي طرح سند تحول دولت، مدير طرح كلان اصلاح قانون بانك مركزي، مدير طرح كلان اصلاح ساختاري بودجه، مدير طرح اقتصاد كلان خروج غيرتورمي از ركود و رييس گروه مدل سازي پژوهشكده پولي و بانكي بانك مركزي را برعهده داشته است. او در سال 1401 در دولت سيزدهم در اعتراض به سياست هاي اقتصادي به همراه تعدادي از مشاوران اقتصادي دولت استعفا داد. مدني زاده از جمله افرادي است كه به اصلاح ساختاري بودجه كشور معتقد است كه آن را در جزوه اي با عنوان چهارچوب اصلاح ساختاري بودجه منتشر كرده و يك بار نيز در يك برنامه تلويزيوني در شبكه چهار از آن دفاع كرد. از اهداف اين اصلاحات مي توان به ايجاد ثبات در اقتصاد كلان و حمايت از توليد و اشتغال و ارتقاي عدالت اقتصادي و بهبود معيشت عمومي اشاره كرد. او البته به كاهش مداخلات دولت در بازار اعتقاد دارد و بخش خصوصي را محور توسعه اقتصادي مي داند كه دولت بايد در آن نقش تنظيم گر را داشته باشد. مدني زاده رسيدن به تورم تك رقمي را با انضباط پولي و حذف كسري بودجه دولت قابل دسترس مي داند و مخالف شوك درماني است. او در خرداد سال گذشته و پيش از شروع انتخابات رياست جمهوري در نشست الزامات پياده سازي نظارت بانكي موثر در ايران ريشه اصلي مشكلات اقتصادي در سال 1393 تا 1396 را انباشت دارايي هاي مسموم و ناترازي بانك ها و وام دهي به ذي نفعان دانسته و گفته بود: تنظيم گرها نبايد اجازه دهند چنين بازي خطرناكي آغاز شود، اما وقتي ضعف نظارت از سوي بانك مركزي وجود داشته باشد، باعث مي شود اين وام دهي هاي ارتباطي اتفاق بيفتد و از سوي ديگر دارايي هاي مسموم و ناترازي بانكي در سيستم بانكي شكل بگيرد. مدني زاده گفته بود اگر آمريكا از برجام خارج نمي شد باز هم تورم در ايران افزايش پيدا مي كرد. او همچنين از مخالفان عدم استقلال بانك مركزي است و همچنين گفته تا زماني كه شاهد دولتي بودن نظام بانكي هستيم نظارت محقق نمي شود. او درباره مسئولان اقتصادي گفته بود: گرفتاري ما اين است كه كساني در كشور مسئوليت دارند و تاثيرگذارند كه بديهيات اوليه اقتصادي را باور ندارند. همين ها قانون نويس و مسئولان تصميم گير هستند. نظام تصميم گير و كارشناسي كشور به تجربه دنيا و آموزه هاي علمي بي اعتناست. برخي از مسئولان، بديهيات علم اقتصاد را منكر مي شوند؛ آيا با اين شرايط انتظار داريد نتيجه بهتري داشته باشيم!؟ وقتي مي گوييم بانك مركزي بايد مستقل باشد به معني اين نيست كه بايد مستقل از حاكميت باشد، بلكه مقصود اين است كه بايد از دولت مستقل باشد و تحت فرمان وزرا و سازمان برنامه و بودجه نباشد. مي گويند اين ها بانكداري غربي است! مگر بانكداري غربي و شرقي داريم!؟ آنچه كه در ايران وجود دارد همه چيز است جز بانك! همه چيز است جز نظارت بر بانك!شمس الدين حسيني
او به مدت پنج سال وزير اقتصاد و سخنگوي اقتصادي دولت محمود احمدي نژاد بود و طرح هدفمندي يارانه ها كه يكي از مهمترين دغدغه هاي اقتصادي دولت هاست توسط او اجرايي شد. تأمين مالي مسكن مهر، اجراي قانون بازار سرمايه و اصلاح ساختار آن و قانون سياست هاي كلي اصل 44 نيز در دوره وزارت حسيني اجرا شد. البته يك بار نيز در سال 1390 به دليل پرونده صادرات نفت بابك زنجاني، استيضاح شد و براي انتخابات رياست جمهوري سال 1400 نيز نامزد شد و گفت به دنبال تك نرخي كردن تورم هستم و مديريت نقدينگي را دنبال خواهم كرد. او متولد 1346 است و دكتراي اقتصاد از دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران دارد و هم اكنون نيز رييس كميسيون اقتصادي مجلس دوازدهم است كه مي تواند شانس او را براي رسيدن دوباره به وزارت بيشتر كند؛ هرچند سابقه سياسي شمس الدين حسيني و رويكرد اقتصادي او به مذاق دولت چهاردهم خوش نمي آيد. محمدرضا فرزين رييس فعلي بانك مركزي از افرادي است كه در دوره وزارت حسيني در وزارت اقتصاد، معاونت اقتصادي او و دبيري ستاد هدفمند كردن يارانه ها را بر عهده داشت كه نشان از هم سويي اين دو در مديريت اقتصادي كشور را دارد. شمس الدين حسيني در گفت وگويي در دفاع از دوران وزارت خود گفته: اگر ما قرار است حامل هاي انرژي را اصلاح كنيم، بايد منابعش بين خود مردم بازتوزيع شود. نشود آن چيزي كه در آبان 1398، فكر كرده بودند قيمت بنزين را اصلاح مي كنند و منبعي را به دست مي آورند كه زيربنا ها را درست كنند؛ براي مثال كارخانه ها را درست مي كنند. من حتماً هر اصلاح اقتصادي ازجمله اصلاح نظام يارانه را كه انجام مي دهم، شرط اصلي اين خواهد بود كه فشار اجتماعي روي مردم نباشد. حسيني سابقه اقتصادي پررنگي دارد؛ در دهه هفتاد به مدت سه سال عضو هيئت رييسه سازمان برنامه وبودجه بود و مدتي مديركل حوزه رياست، بين الملل و روابط عمومي اين سازمان را بر عهده داشت. سال 1377 به روابط عمومي وزارت نيرو رفت و بعد از چهارسال به سمت مديركل مطالعات اقتصادي وزارت بازرگاني رسيد و 6 سال در آنجا ماند. سال 1387 معاون وزير رفاه بود و بعد از مطرح كردن پرداخت يارانه ها به حلقه نزديكان محمود احمدي نژاد پيوست و دبير طرح تحول اقتصادي كشور شد و در نهايت به وزارت اقتصادي و دارايي رسيد. او البته خود را متولي سياست خصوصي سازي مي داند و در جايي گفته بود يك پرونده وجود ندارد كه حكايت از تخلف ما باشد.علي طيب نيا
مرد ضد تورم؛ علي طيب نيا كه دكتراي اقتصاد از دانشگاه تهران دارد سابقه حضور به عنوان وزير اقتصاد در دولت حسن روحاني را نيز دارد؛ آن هم در دوراني كه به دليل شرايط تحريم، اقتصاد در تنگنا قرار داشت و او در آن شرايط و پيش از به ثمر رسيدن برجام، سكان اقتصاد كشور را برعهده گرفت و با تدوين برنامه هماهنگ اقتصادي در حوزه پولي، مالي و تجاري براي كنترل تورم پيش رفت و قول داد در يك دوره سه تا چهارساله مشكلات اقتصاد ايران را برطرف و تعادل نسبي ايجاد كند. طيب نيا، سياست پولي و مالي انقباضي را در پيش گرفت و تلاش كرد با استراتژي خروج غيرتورمي از ركود با كنترل پايه پولي سعي كند تورم را كنترل و تك نرخي كند و آرامش را به بازار برگرداند؛ به همين دليل به نظريه پرداز دولت يازدهم مشهور است. يكي از اولين تصميمات اقتصادي مهم او در دولت يازدهم اجراي طرح سبد كالا بود كه به گفته طيب نيا قرار نبود جايگزين نظام هدفمندي يارانه ها شود. او البته با رييس بانك مركزي به اختلاف خورد چراكه طيب نيا با برنامه اصلاح نظام بانكي با تحت فشار گذاشتن برخي بانك هاي ناتراز براي پرداخت كسري ذخاير نزد بانك مركزي مخالف بود. طيب نيا در دولت هاي سازندگي و اصلاحات، دبير و مشاور كميسيون اقتصادي دولت بود. او در سال 1373 به دبيري كميسيون اقتصاد هيئت دولت منصوب شد و از سال 1376معاونت طرح و بررسي امور اقتصادي را برعهده گرفت. طيب نيا در دولت دوم سيدمحمد خاتمي معاون هماهنگي امور اقتصادي و فني معاون اول رييس جمهور شد و همچنين مسئوليت ستاد مديريت بحران كشور را عهده دار بود. از سال 1381 تا 1384 عضو شوراي پول و اعتبار و از سال 1381 تا 1387 عضو شوراي پژوهشي سازمان امور مالياتي كشور بود. از سال 1384 به مدت دو سال معاون اقتصادي سازمان مديريت و برنامه ريزي بود و در تدوين برنامه چهارم توسعه نقش مهمي داشت. او در سال 1387 به دليل دفاع از سياست پولي انقباضي از شوراي پول و اعتبار دولت احمدي نژاد كنار گذاشته شد. در سال 1392 با 274 راي موافق بالاترين راي اعتماد در تاريخ بعد از انقلاب را گرفت و به عنوان وزير اقتصاد انتخاب شد اما با دريافت سه كارت زرد از مجلس در نهايت با پايان دولت يازدهم او نيز از وزارت كناره گرفت. در انتخابات سال 1403، او به همراه محمدجواد ظريف به حمايت از نامزدي مسعود پزشكيان براي رسيدن به كرسي رياست جمهوري پرداختند. بعد از پيروزي پزشكيان از طيب نيا به عنوان گزينه اصلي وزارت اقتصاد و حتي معاون اولي او نام برده مي شد كه طيب نيا گفت اين پست را به دلايل شخصي نپذيرفته است. طيب نيا هم اكنون مشاور عالي رييس جمهور است.محمدهادي سبحانيان
دكتراي تخصصي اقتصاد پولي از دانشگاه تهران دارد و از بازماندگان تيم اقتصادي دولت سيزدهم است كه در دولت مسعود پزشكيان باقي مانده است. سبحانيان در فروردين سال 1402 با حكم احسان خاندوزي وزير اقتصاد دولت مرحوم رييسي به سمت رييس كل سازمان امور مالياتي كشور منصوب شد و توسط عبدالناصر همتي وزير اقتصاد دولت پزشكيان در اين سمت باقي ماند؛ جالب آنكه هر دو وزير رفته اند و حالا سبحانيان نامزد رسيدن به كرسي اين دو است. او البته در سال هاي اخير مسئوليت هاي مهمي در اقتصاد كشور داشته است؛ سبحانيان با شروع دولت سيزدهم به عنوان معاون خاندوزي وزير اقتصاد انتخاب شد، او همچنين نماينده وزارت اقتصادي در كميسيون اقتصادي دولت نيز بود و در تدوين سياست هاي كلان اقتصادي آن دوره نقش داشت. سبحانيان، عضو كارگروه هماهنگي پولي و بانكي دولت و عضو كارگروه ملي رفع ناترازي هاي اقتصادي و عضو كميته نقدينگي بانك مركزي بوده است. او همچنين با مجلس نيز همكاري داشته و گفته مي شود از لحاظ بينش سياسي به محمدباقر قاليباف نزديك است؛ سبحانيان مدتي معاون اقتصادي مركز پژوهش هاي مجلس و مديركل دفتر مطالعات برنامه و بودجه اين مركز را برعهده داشت و به عنوان مسئول دبيرخانه برنامه هفتم توسعه مركز پژوهش هاي مجلس در تدوين آن نقش داشته است. برنامه هفتم پيشرفت هم اكنون در دولت چهاردهم در حال اجرا شدن است و سبحانيان در صورت رسيدن به وزارت در حقيقت بايد برنامه اي كه خود در تدوين آن نقش داشته را اجرايي كند. او سال گذشته در گفت وگويي عنوان كرده بود: ما هيچ وقت به مردم نگفتيم ماليات هاي شما كجا مصرف شده و طبيعتاً هم مردم سوال دارند كه اين ماليات هايي كه از ما مي گيريد، صرف چه اموراتي مي كنيد؟ به نظرم اگر حاكميت و دولت به اين سوالات پاسخ بدهد برخي از گلايه مندي هاي مردم از موضوع ماليات از بين خواهد رفت. بايد ديد اگر سبحانيان به عنوان وزير جديد اقتصاد انتخاب شود چگونه به مردم گلايه مند توضيح خواهد داد كه ماليات آنها در چه اموري صرف مي شود.حميد پاداش
او نيز از بازماندگان دولت سيزدهم است؛ حميد پاداش كه سابقه معاونت اقتصادي ستاد اجرايي فرمان امام را داشت در تيرماه سال 1401 از سوي محمد مخبر، رييس پيشين اين ستاد و معاون اول وقت مرحوم رييسي به عنوان معاون هماهنگي و نظارت اقتصادي و زيربنايي منصوب شد و با روي كار آمدن دولت چهاردهم توسط محمدرضا عارف معاون اول پزشكيان ابقا شد. گفته مي شود، پاداش از گزينه هايي است كه عارف او را براي وزارت اقتصاد معرفي كرده است. پاداش متولد سال 1359 و ترك زبان است و دكتراي اقتصاد از دانشگاه تهران دارد. او عضو هيئت علمي اين دانشگاه است. كارشناسان اقتصادي او را از مدافعان اقتصاد دولتي و نقش آفريني مستقيم دولت در حل مسائل اقتصادي مي دانند كه با رويكرد وزير پيشين اقتصاد متفاوت است و بعيد است در تيم اقتصادي دولت چهاردهم نيز طرفدار چنداني داشته باشد؛ هرچند همكاري پاداش با معاون اول پزشكيان نشان از اين دارد كه مي تواند خود را با دولت همراه كند.كمال تقوي نژاد
با روي كار آمدن دولت چهاردهم، كمال تقوي نژاد يكي از گزينه هاي احتمالي رسيدن به وزارت اقتصاد بود كه در نهايت عبدالناصر همتي وزير شد و او دبير هيئت دولت و اكنون نيز باز نام تقوي نژاد براي رفتن به اين وزارتخانه شنيده مي شود؛ هرچند نام دبير هيئت دولت به عنوان يكي از گزينه هاي رياست بر بانك مركزي در بهمن سال گذشته نيز شنيده مي شد كه خود، آن را تكذيب كرده و گفته بود: دفتر هيئت دولت به عنوان متولي پيشبرد و تنظيم مسائل اجرايي كلان دولت و همچنين تنظيم كننده روابط اعضاي كابينه و اجراي سياست ها و مقررات عالي ناظر بر امور اجرايي كشور داراي جايگاه حساس و مهمي است و هدايت اين دفتر در همكاري با مسئولان ارشد كشور، اولويت اينجانب است. او متولد 1343 و دكتراي سياست گذاري عمومي، كارشناسي برنامه ريزي اجتماعي از دانشگاه تهران دارد و البته تجربه اقتصادي زيادي نيز در كارنامه دارد؛ تقوي نژاد، تجربه حضور در وزارت اقتصاد و وزارت تعاون در دولت اصلاحات را دارد و در دولت حسن روحاني به عنوان رييس سازمان امور مالياتي كشور فعاليت داشت و اعلام كرد اولويت اول سازمان مالياتي اجراي كامل طرح جامع مالياتي است و كارگروه هاي ويژه مالياتي فقط حساب هاي بانكي افرادي را كنترل مي كنند كه توسط دستگاه هاي ذي ربط مشكوك اعلام شده باشد. او كه سابقه مديرعاملي بانك سپه را در كارنامه دارد، در دولت ابراهيم رييسي مدتي رييس هيئت سرپرستي مؤسسه اعتباري نور را برعهده داشت كه در بعداً در بانك ملي ادغام شد. تقوي نژاد در انتخابات مجلس هشتم نيز شانس خود را براي رفتن به پارلمان امتحان كرده بود اما راي نياورد. او علاوه بر جايگاه اقتصادي، فردي سياسي و نزديك به جريان اصلاح طلبي محسوب مي شود و سابقه حضور در حزب مشاركت را دارد كه همين مي تواند كار او را در گرفتن راي اعتماد از مجلس دوازدهم مشكل كند؛ البته بايد به آن نداشتن مدرك تحصيلي غيرمرتبط به اقتصاد را نيز اضافه كرد. منبع/ هم ميهنشنيدهها حاكيست، دولت براي معرفي وزير اقتصاد به جمعبندي رسيده و علي مدنيزاده بهعنوان كانديدا انتخاب شده است. هرچند برخي منابع مطلع خبر ميدهند كه مدنيزاده نيز با اين پيشنهاد دولت موافقت كرده اما هنوز تا اعلام رسمي نام او،
علي مدني زاده
شمس الدين حسيني
علي طيب نيا
محمدهادي سبحانيان
حميد پاداش
كمال تقوي نژاد
بررسيهاي نهايي براي معرفي وزير اقتصاد در حال انجام است؛ كدام رويكرد، سكّان ساختمان بابهمايون را به دست ميگيرد؟ چرا ايدهها مهمتر از بحثهاي حاشيهاي است؟ به گزارش رصد روز،
سيدشمس الدين حسيني متولد 1346 در تنكابن استان مازندران است. وي مقطع كارشناسي را در رشته اقتصاد در دانشگاه علامه طباطبايي، كارشناسي ارشد را در رشته اقتصاد دانشگاه تهران و مقطع دكتراي اقتصاد را در رشته بخش عمومي و بين الملل در دانشگاه آزاد علوم و تحقيقات گذرانده است. حسيني به گفته خودش از نوجواني به رشته ورزشي كشتي علاقه زيادي داشته و به صورت جدي و حرفه اي اين ورزش را تا سطوح قهرماني دنبال نمود، به گونه اي كه در سال 1360 قهرمان نوجوانان و سپس در سال هاي 1365 تا 1368 قهرمان جوانان آموزشگاه ها و دانشگاه هاي كشور بود.
حسيني از سال 1374 تا 1377 به عضويت در هيئت رييسه سازمان برنامه وبودجه درآمد و مديركلي حوزه رياست، بين الملل و روابط عمومي اين سازمان را بر عهده داشت. از سال 1377 در سمت مديركل روابط عمومي وزارت نيرو قرار گرفت و تا سال 1381 در اين سمت بود. پس از آن نيز به مدت 6 سال سمت مديركل مطالعات اقتصادي وزارت بازرگاني را عهده داشت. در سال 1387 براي مدت 5 ماه عهده دار سمت معاون وزير در وزارت رفاه بود و در همين سال از سوي محمود احمدي نژاد به عنوان دبير طرح تحول اقتصادي كشور منصوب و متعاقب آن براي تصدي جايگاه وزارت امور اقتصادي و دارايي به مجلس شوراي اسلامي معرفي گرديد. وي از سال 1387 تا 1392 به عنوان وزير امور اقتصادي و دارايي دولت احمدي نژاد انتخاب شد. شمس الدين حسيني در سال 1387 و در 41 سالگي وزير اقتصاد شد و يكي از جوان ترين وزراي اقتصاد ايران بوده است.
حسيني از خرداد 1399 به عنوان نماينده حوزه تنكابن، رامسر و عباس آباد به دور يازدهم مجلس راه يافت و در مدت 4 سال، عهده دار رياست كميسيون ويژه جهش و رونق توليد و نظارت بر اجراي اصل 44 قانون اساسي، رياست فراكسيون توسعه پايدار و تأمين مالي، عضو ناظر شوراي پول و اعتبار و عضو كميسيون برنامه و بودجه بوده است. وي درحال حاضر نماينده تنكابن، رامسر و عباس آباد و رييس كميسيون اقتصادي مجلس است.
يكي از مهم ترين ويژگي هاي گزينه وزارت اقتصاد، هماهنگي وزير اقتصاد منتخب با رياست بانك مركزي است، موضوعي كه در زمان عبدالناصر همتي و بعضاً در دوره احسان خاندوزي چالش ها و ناهماهنگي هايي را ايجاد كرد. آنچه به عنوان يك ناظر بيروني مشاهده كرديم، در دوره تصدي صندلي وزارت اقتصاد از سوي احسان خاندوزي اختلافات و شكاف جزيي بين وزير اقتصاد با رييس بانك مركزي وجود داشت كه اين شكاف پس از آمدن عبدالناصر همتي به اين وزارتخانه، تشديد شد. در صورت معرفي احتمالي شمس الدين حسيني به عنوان وزير اقتصاد بعدي دولت چهاردهم، گرچه هنوز با قطعيت نمي توان از عدم وجود اختلاف نظر بين وي و محمدرضا فرزين سخن گفت، اما بين سال هاي 1391ـ1388 رييس كنوني بانك مركزي، معاون شمس الدين حسيني بوده است.
وي نقش كليدي در پيشبرد برنامه هاي كلان اقتصادي دولت دوم احمدي نژاد و به ويژه اجراي طرح هدفمند سازي يارانه ها، اجراي سياست هاي كلي اصل 44 قانون اساسي، سهام عدالت و پشتيباني از طرح مسكن مهر داشته است. شمس الدين حسيني درخصوص سياست حمايتي خود، مي گويد سياست حمايتي من در جهت حمايت از اقشار كم درآمد همان تكميل سياست هدفمند كردن يارانه هاست. سياست هدفمند كردن يارانه ها با نگاهي است كه ما قيمت هاي نسبي را اصلاح و از انحراف در قيمت هاي نسبي پرهيز كنيم ولي نه به اين شكل كه منابعش را در ماشين بروكراسي دولت تلف كنيم. اتفاقي كه در اين دولت افتاد. يعني اگر ما قرار است حامل هاي انرژي را اصلاح كنيم، بايد منابعش بين خود مردم بازتوزيع شود.
تورم
شمس الدين حسيني پس از ثبت نام در انتخابات سال 1400 به عنوان نامزد اين انتخابات، در مصاحبه اي به صورت تفصيلي به سؤالات مختلف درخصوص ديدگاه اقتصادي خود توضيح مي دهد. وي در خصوص تورم مي گويد: آن چيزي كه ما در اقتصاد ايران به عنوان يك اولويت احتياج داريم، اين است كه تورم را تك رقمي كنيم و برنامه من هم اين خواهد بود. همچنين نكته مهم ديگر اين است كه بتوانيم تورم يك رقمي را حفظ كنيم. ما در برنامه خود به دنبال كاهش نرخ تورم و حفظ و تداوم اين كاهش هستيم، بنابراين هدف مشخص من از نظر كمي، تك رقمي كردن تورم است. ما همواره بر سياست مالي و پولي تأكيد كرده ايم اما اساساً سراغ مهندسي مالي نرفتيم. به همين دليل است كه من معتقدم ما در كنار سياستگذاري پولي و مالي مناسب براي مديريت نقدينگي، نيازمند مهندسي مالي هستيم. پس تأكيد مي كنم ما براي كنترل تورم نياز به كنترل نقدينگي داريم. براي كنترل نقدينگي ضمن اينكه بايد سياست هاي پولي و مالي مان را ساماندهي كنيم، حتماً بايد از روش هاي مهندسي مالي براي تأمين مالي استفاده كنيم.
حسيني درخصوص نظام ارزي مي گويد: اگر مي خواهيم شوك در بازار ارز اتفاق نيفتد، بايد همان گونه كه كنترل تورم را انجام مي دهيم، مديريت نقدينگي را نيز انجام دهيم. اقتصاد در فضاي واقعي تعادل عمومي حركت مي كند و اين ها هركدامشان با هم ارتباط دارند. پس براي پيشگيري از شوك ارزي هم در بلندمدت چاره اي نداريم جز اينكه تورم را كنترل كرده و نظام تأمين مالي مان را درست كنيم. در بحث ارز، در شرايطي كه ارز كمياب شده، نقل و انتقال ارز سخت شده، به نوعي قيمت صوري وضع مي كنيم و تقاضا را براي ارز به صورت صوري افزايش مي دهيم. خب طبيعي است كه اثر آن عامل بنياني را تشديد كرديد. پس در اين راستا، ما بايد اولاً بنيان را اصلاح كنيم؛ يعني مديريت صحيح تأمين مالي، كنترل نقدينگي و مهار تورم و البته حتماً بايد نظام ارزي مان را هم درست كنيم. اين نظام ارزي رانتي و قيمت دستوري، مشكل را تشديد مي كند. من در برنامه خودم تأكيد دارم كه نمي توانيم اين را با كنترل و به صورت دستوري به سرانجام برسانيم. بنابراين مي پذيرم كه اين تعديل صورت بگيرد تا منجر به يك شوك نشود.
شمس الدين حسيني معتقد است اگر ما قرار است حامل هاي انرژي را اصلاح كنيم، بايد منابعش بين خود مردم بازتوزيع شود. نشود آن چيزي كه در آبان 1398، فكر كرده بودند قيمت بنزين را اصلاح مي كنند و منبعي را به دست مي آورند كه زيربنا ها را درست كنند و براي مثال كارخانه ها را درست مي كنند. من حتماً هر اصلاح اقتصادي ازجمله اصلاح نظام يارانه را كه انجام مي دهم، شرط اصلي اين خواهد بود كه فشار اجتماعي روي مردم نباشد. حسيني اصلاحات تدريجي را لازمه جلوگيري از شوك هاي احتمالي بعدي مي داند.
تسهيل كسب و كار
در كنار طرح هدفمندي يارانه ها كه حسيني همچنان با قدرت از آن دفاع مي كند، وي در سال هاي اخير با پشتيباني از طرح تسهيل فضاي كسب و كار نيز شناخته مي شود.
در كنار موارد بالا، يكي از نخستين تجارب مهم دوران وزارت وي، اجراي قانون ماليات بر ارزش افزوده بود كه حاشيه هاي سياسي و صنفي زيادي داشت.
شمس الدين حسيني در خصوص نقش دولت در اقتصاد مي گويد: از سياست خصوصي سازي كه در دوره خودم متولي آن بودم، دفاع مي كنم. يك پرونده وجود ندارد كه حكايت از تخلف ما باشد. من به اين سمت خواهم رفت كه بخش خصوصي شفاف و رقابتي باشد و مبناي برنامه هاي من در اين زمينه سياست هاي كلي اصل 44 قانون اساسي خواهد بود و بر همين مبنا، شيوه واگذاري ها را نيز به سمت شيوه هاي رقابتي و شفاف مي برم.
سيد علي مدني زاده، متولد 1361 اقتصاددان و دانشيار اقتصاد دانشگاه صنعتي شريف است. وي هم اكنون رياست دانشكده مديريت و اقتصاد اين دانشگاه را برعهده دارد. مدني زاده از سال 1392 فعاليت خود را در اين دانشگاه آغاز كرده است. وي داراي مدرك دكتري اقتصاد از دانشگاه شيكاگو، كارشناسي ارشد رياضيات كاربردي از دانشگاه استنفورد، كارشناسي و كارشناسي ارشد مهندسي برق از دانشگاه صنعتي شريف است. يك توضيح اضافي اين است كه برخي از رسانه ها از مدني زاده به عنوان جوان ترين گزينه وزارت اقتصاد و در نتيجه جوان ترين وزير احتمالي وزارت اقتصاد نام مي برند، اما بررسي ها نشان مي دهد سيد شمس الدين حسيني در سال 1387 در حالي به عنوان وزير اقتصاد دولت احمدي نژاد انتخاب شد كه 41 سال سن داشت، در حالي كه اگر مدني زاده به عنوان وزير اقتصاد انتخاب شود، وي در سن 43 سالگي به عنوان يكي از جوان ترين وزراي دولت چهاردهم خواهد بود. بر اين اساس، قبل از مدني زاده نيز افراد ديگري همچون شمس الدين حسيني با تجربه اجرايي و سن كمتري، سكاندار وزارت اقتصاد شده اند و معرفي مدني زاده با اين سن و سال و تجربه اجرايي، موضوع جديدي نيست. مضافاً، آنچه قابل انكار نيست، جايگاه و اعتبار علمي سيد علي مدني زاده بسيار بالاتر از گزينه هاي ديگر بوده و فعاليت ايشان با عنوان مشاور در دولت ها، موجب شده وي اطلاع كاملي از شرايط و وضعيت كشور داشته باشد. به هر حال، در ادامه به بررسي برخي از ديدگاه هاي وي مي پردازيم.
مدني زاده درخصوص تورم مي گويد: يكي از بحث هاي ما تورم بلندمدت است. تورم بلندمدت به اين معنا بوده كه تورم را در يك بازه متوسط مانند يك دهه يا طي پنج يا 20 سال در نظر بگيريم؛ اين تورم، عاملي به جز رشد نقدينگي و رشد پول بر آن مترتب نيست. ولي وقتي در بازه هاي زماني كوتاه مدت سخن مي گوييم، لزوماً عبارت دقيقي نيست كه بگوييم هر تورم در هر بازه كوتاه مدت اتفاق مي افتد حتماً عامل آن رشد نقدينگي بوده كه همان موقع رخ داده و درنتيجه به ايجاد تورم منجر شده است. در كوتاه مدت اين امكان وجود دارد كه سطح قيمت ها به واسطه سياست انبساطي كه دولت يا بانك مركزي اتخاذ مي كند و پول يا رشد نقدينگي را افزايش مي دهد، بالا برود يعني عليت مي تواند از نقدينگي به سمت تورم برود. مي تواند برعكس نيز باشد؛ اتفاقي در بيرون بيفتد. به طور مثال ناترازي در سيستم بانكي يا بودجه يا تجاري رخ دهد. اگر ناترازي تجاري اتفاق بيفتد و قيمت ارز بالا برود تا ناترازي تجاري را تعديل كند؛ خودش مي تواند تقاضاي نقدينگي را افزايش دهد. اگر سياست پولي فعالانه اي نداشته باشيم و سياست پولي و همچنين سياست ارزي كشور نسبت به آن شوك، منفعل باشد، اتفاقي كه از شوك ناشي از ناترازي تجاري حاصل شده و خودش را روي قيمت ارز نشان داده، درصدي از افزايش نرخ ارز يا حتي كاهش نرخ ارز مي تواند در افزايش يا كاهش نقدينگي يا پول مشاهده شود. درنتيجه رابطه عليت مي تواند معكوس شود؛ گويي بازار ارز، نقدينگي را به سمت خودش مي كشاند و تقاضاي نقدينگي را بالا مي برد.
كسري بودجه
مدني زاده سابقه فعاليت در سمت هاي مشاور در دولت ها را در كارنامه خود دارد. او از تهيه كنندگان اصلي برنامه اصلاح ساختاري بودجه كشور بوده كه متن مكتوب آن با عنوان چهارچوب اصلاح ساختاري بودجه قابل دسترس است. ازجمله اهداف اين برنامه 1- مديريت كسري بودجه دولت از طريق تأمين منابع پايدار و كاراتر نمودن هزينه كرد براي اداره كشور، 2- ايجاد ثبات در اقتصاد كلان و حمايت از توليد و اشتغال و 3- ارتقاي عدالت اقتصادي و بهبود معيشت عمومي ذكر شده است. در برنامه اصلاحات ساختاري بودجه كه مدني زاده همواره از آن دفاع كرده، بر كنترل كسري بودجه و كاهش بريز و بپاش ها در قالب انجام اصلاحات ساختاري بودجه تأكيد زيادي شده است. برخي از اقتصاددانان مي گويند در زمينه كنترل كسري بودجه، جعبه ابزار معرفي شده در برنامه اصلاحات ساختاري يكي از كامل ترين برنامه هاست.
مدني زاده بر كاهش مداخله دولت در بازار ها تأكيد دارد. وي معتقد است بخش خصوصي واقعي بايد محور توسعه اقتصادي باشد و دولت تنها نقش تنظيم گر را ايفا كند. وي مخالف دخالت غيرهدفمند، مخرب و تبديل شدن به رقيب بخش خصوصي است. مدني زاده در جايي مي گويد: دولت بايد در حوزه هاي متعدد ورود كند. در يك حوزه اي از قضا بايد در تصدي گري ورود كند. در يك حوزه اي بايد در قالب تأمين مالي ورود كند. در حوزه سوم بايد در قالب تنظيم گري ورود كند. كجا علم اقتصاد مي گويد كلاً دولت را كنار بگذاريم؟!
مدني زاده درخصوص عدالت مي گويد: داستان سياست ارزي در كشور ما، قصه داروغه ناتينگهام رابين هود است كه يك سكه توي ظرف افراد مي انداخت و چندتا سكه برمي داشت... ما با سياست هاي اشتباه به اسم حمايت از مردم، مستمراً از دهك هاي پايين ماليات بيشتر گرفته ايم و به دهك هاي بالا يارانه بيشتر داده ايم. مرور كلي ديدگاه هاي وي نشان مي دهد مدني زاده همچون شمس الدين حسيني معتقد است اجراي سياست هدفمندي يارانه ها در راستاي تحقق عدالت بوده است. البته ممكن است اين دو نفر در شكل اجرا ديدگاه متفاوتي داشته باشند، به ويژه اينكه به نظر مي رسد مدني زاده معتقد به اصلاحات تدريجي (بازارگرايي تدريجي) باشد.
ناترازي بانكي
يكي از موضوعاتي كه اين روز ها اولويت مجلس و بانك مركزي بوده، مسئله مهار بانك هاي ناتراز به ويژه بانك هاي مشكل داري همچون بانك آينده و... است. مدني زاده ازجمله كارشناساني است كه به شدت بر مهار و كنترل نابساماني و ناترازي بانك ها تأكيد دارد. وي در گفت وگوي 3 مرداد 1402 با فرهيختگان درخصوص بانك هاي خصوصي مي گويد: براي بانكداري خصوصي كه از دهه 80 شمسي درست شد، يك ظرف قانوني لازم داشتيم اما اين ظرف قانوني فراهم نشده بود. نظام بانكداري خصوصي را روي ظرفي قانوني تأسيس كرديم كه كوچك تر از اين نظام بانكي بود؛ در نتيجه نظام بانكي ما روي رگولاتور خودش كه بانك مركزي بوده، به شدت مسلط شده است. اين ساختار است كه در خودش ناترازي توليد مي كند و نهادي كه بايد جلوي آن را بگيرد، نمي تواند اين كار را انجام بدهد. به اعتقاد كارشناسان، از جمله مؤثرترين و اجرايي ترين كارهايي كه تاكنون براي مهار بانك هاي ناتراز انجام شده، كنترل ترازنامه است كه طي دو سال اخير باعث كوچك شدن اندازه حقيقي ترازنامه اين بانك ها نيز شده است. مدني زاده ازجمله اقتصادداناني است كه بر اجراي سياست كنترل ترازنامه بانكي تأكيد داشته و معتقد است عدم اجراي آن مي توانست در دو سال اخير مشكلات نظام پولي و بانكي كشور را دوچندان كند.
مدني زاده تورم تك رقمي را يكي از اولويت هاي اصلي مي داند و معتقد است اين هدف از طريق انضباط پولي و حذف كسري بودجه دولت محقق مي شود. وي استقلال بانك مركزي، شفافيت تصميم گيري هاي آن، كاهش فشار هاي بودجه اي دولت بر بانك مركزي و جلوگيري از پولي شدن كسري بودجه را لازمه تقويت شهرت و اعتبار اين نهاد مي داند.
پرواضح است با تشديد ناترازي ها در اقتصاد ايران، ادامه اين شرايط بدون اصلاحات جدي، ديگر براي كشور امكان پذير نيست. اما اينكه اين اصلاحات به چه سمت و سويي برود كه هم اصلاحات قابل پذيرش عمومي و هم اثرگذار باشد، موضوع مهمي در كارنامه وزير اقتصاد جديد خواهد بود. يكي از اقتصاددانان درخصوص چهارچوب كلي ديدگاه هاي مدني زاده معتقد است: امروز كه صداي شوك درماني در اطراف رييس جمهور بلند است، آقاي مدني زاده مخالف اين شكل از شوك درماني و عميقاً متمركز بر اصلاح قيمت مارجينال است و اساساً وزارت او براي مهار نگاه شوك درماني يك گزينه مطلوب خواهد بود. به نظر مي رسد الگوي مطلوب مدني زاده، اصلاحات اقتصادي به سبك چين باشد. او در برنامه شيوه در اين خصوص مي گويد: مگر غير از اين است كه چين آرام آرام قيمت هاي دستوري را برداشت؟! آيا دچار اين جهش هاي ارزي عجيب و غريب شد؟! خير! شوك درماني اصلاً راهكار مناسبي نيست. همچنين مدني زاده در مصاحبه ديگري مي گويد: در سال 1398 پيرو دستور رهبر انقلاب مبني بر ضرورت اصلاح ساختار بودجه در سازمان برنامه و بودجه طرحي تهيه شد. طبيعتاً بخشي از آن به بحث اصلاح نظام يارانه ها و هدفمندسازي يارانه ها برمي گشت كه عملاً چيزي جز بازگشت به همان طرح هدفمندسازي يارانه ها در سال 1389 نبود. با صراحت بيان شده كه اصلاحات بايد به صورت تدريجي باشد، يارانه ها مستقيماً به مردم داده شود، گفتمان سازي صورت گيرد و يك تيم اجرايي مديريت كننده داشته باشد. متأسفانه در آبان 1398 به هيچ يك از اين توصيه ها عمل نشد.
حميد پاداش ، يك اقتصاددان از دولت سيزدهم
نام حميد پاداش زيوه، دانشيار دانشكده كارآفريني دانشگاه تهران به عنوان يكي از گزينه هاي وزارت اقتصاد معرفي شده است. پاداش همچون مدني زاده يك گزينه جوان بوده و متولد 1359 است. گفته مي شود پاداش اهل استان آذربايجان غربي بوده و شايد اين موضوع در نزد تيم آذري كابينه پزشكيان يك امتياز براي پاداش محسوب شود. حميد پاداش، كارشناسي، كارشناسي ارشد و دوره دكتري خود را در رشته اقتصاد و در دانشگاه تهران به پايان رسانده است. وي بر تمركز به اصلاح ساختار حكمراني اقتصادي به معني اصلاح ساختار هاي نهادي، سياستي و كارآمدسازي بخش عمومي قائل است. تقويت شفافيت و پاسخگويي از ديگر موضوعاتي است كه پاداش بر آن تأكيد دارد. شفاف سازي فرايند هاي مالي و اقتصادي، و مقابله با رانت و فساد از اين موضوعات است. 25 تيرماه سال 1401 محمد مخبر در حكمي حميد پاداش را به عنوان معاون هماهنگي و نظارت اقتصادي و زيربنايي خود منصوب كرد. با روي كار آمدن دولت مسعود پزشكيان با حكم عارف در سمت خود ابقا شد. برخي از حميد پاداش به عنوان يك اقتصاددان طرفدار مداخله اقتصادي دولت قلمداد مي كنند و مي گويند او با تيم اقتصادي دولت دچار چالش خواهد شد، اما برخي با اشاره به سياسي نبودن او، بر اين باورند كه او يك مدير اقتصادي است و حضور او در دولت فعلي هم نشان مي دهد كه چالشي در تيم اقتصادي دولت ايجاد نخواهد شد و ادعاي طرفداري پاداش از اقتصاد دولتي درست نيست. البته وي برخلاف سيدشمس الدين حسيني و سيد علي مدني زاده، كمتر با رسانه ها گفت وگو داشته و شناخت ديدگاه هاي وي در اين گزارش دشوار بود.
همچنين مرور عناوين كلي مقالات فارسي وي نشان مي دهد آقاي پاداش عمدتاً تمركز ويژه اي بر موضوع كارآفريني، سهولت كسب و كار و توانمندسازي فقرا از طريق كارآفريني داشته و شناسايي ديدگاه هاي وي در خصوص شاخص ها و متغير هاي كلان از طريق مقالات ايشان نيز با فرصت محدود اين مقاله، كمي دشوار بود. شناسايي موانع نهادي توسعه كارآفريني منطقه اي در ايران ، شاكله دانش در نظريه توانمندسازي كارآفرينانه فقرا: يك تحليل وسيع علم سنجي ، سناريونويسي راهكار هاي بهبود رتبه ايران در شاخص سهولت انجام كسب و كار ، نقش بانك هاي توسعه در توسعه و اشتغالزايي ، الگوي رفتار مورد انتظار سرمايه گذاران از كارآفرينان نوپا در فرايند سرمايه گذاري و نقدي بر كتاب بهبود فضاي كسب و كار و اقتصاد مقاومتي عناوين برخي از مقالات ايشان است.
سيد كامل تقوي نژاد، متولد 1343 در لنده از استان كهگيلويه و بويراحمد، داراي دكتري سياست گذاري عمومي، كارشناسي برنامه ريزي اجتماعي و كارشناسي ارشد مديريت سيستم ها از دانشگاه تهران است. تقوي نژاد به رغم سابقه اجرايي نسبتاً زياد، اما تنها گزينه مطرح شده براي وزارت اقتصاد بوده كه اقتصاد نخوانده است.
وي به عنوان كارمند ميان رتبه در وزارتخانه هاي امور اقتصادي و دارايي و وزارت تعاون در دولت خاتمي فعاليت كرده، مدتي رييس سازمان برنامه و بودجه گيلان، مديركل در مجموعه وزارت كشور بوده و در وزارت جهاد سازندگي و سازمان ثبت احوال كشور نيز فعاليت كرده است.
در دهه 80 در حزب مشاركت فعال بود و با روي كار آمدن دولت محمود احمدي نژاد، همانند بسياري از چهره هاي عضو و نزديك به اين حزب، به حاشيه رانده شد. در 1394 با تأييد هيئت دولت، به رياست سازمان امور مالياتي كشور منصوب شد. وي در تير 1401 با حكم رييس كل بانك مركزي به عنوان رييس هيئت سرپرستي مؤسسه اعتباري نور منصوب شد. در 20 سال گذشته، اما تقوي نژاد رزومه پرباري در زمينه حضور در سمت هاي بانكي و اقتصادي دارد. او همچنين به عنوان معاون وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي نيز فعاليت كرده و در اين نقش بر برنامه هاي بهداشتي و درماني كشور نظارت داشته است. وي در دوره اي مديرعامل بانك سپه بوده است. محمدرضا عارف، معاون اول رييس جمهور، در 22 مرداد 1403 تقوي نژاد را به عنوان دبير هيئت دولت چهاردهم منصوب كرد.
اخيراً حسينعلي حاجي دليگاني، نايب رييس كميسيون اصل نود مجلس از تهيه بيانيه اي در مجلس شوراي اسلامي درباره ويژگي ها و الزامات وزير پيشنهادي امور اقتصادي و دارايي خبر داد. در اين بيانيه آمده است، در مقام مشورت، شاخص هاي زير را براي انتخاب وزير اقتصاد ضروري مي دانيم:
1- برخوردار از دانش اقتصاد و مسلط بر مسائل كنوني اقتصاد كشور و معتقد به اقتصاد اسلامي و نسخه هاي بومي در رفع مشكلات اقتصاد كشور،
2 داراي تجربه كافي اجرايي در نهاد ها و سازمان هاي اقتصادي پولي و مالي كشور و توانمندي مديريتي در سطح سياستگذاري و اجرا،
3- معتقد و پايبند به سياست هاي ابلاغي مقام معظم رهبري و اصول و احكام برنامه هفتم توسعه به ويژه احكام مربوط با وزارت اقتصاد،
4- داراي رويكرد حمايت از توليد و اشتغال و حمايت از سرمايه گذاري هاي مولد و هدايت نقدينگي به سمت توليد و پرهيز از تشويق مردم به سوي بازار هاي مضر و كاذب،
5 معتقد به حفظ ارزش پول ملي و ارتقاي حكمراني ريال از طريق ابزار هاي پولي و مالي و ثبات بخشي به بازار ارز و طلا،
6- برخوردار از عزم و توان لازم جهت عادلانه سازي نظام توزيع ثروت و حذف رانت ها و معافيت هاي زايد مالياتي و اصلاح نظام مالياتي به نفع توليد و اقشار كم درآمد،
7- تلاش براي تحقق واقعي بانكداري اسلامي و اصلاح نظام بانكي به نفع توليد و اشتغال و رفع نياز هاي مردم با اولويت اقشار ضعيف و محرومان و مبارزه با فساد و انتظام بخشي به عملكرد بانك ها به ويژه بانك هاي خصوصي،
8- داراي روحيه تعامل با ساير دستگاه هاي دولت و ساير قوا و برخوردار از روحيه جهادي و انقلابي و
9- داشتن يك برنامه جامع منسجم و تحول آفرين اقتصادي مبتني بر رشد اقتصادي عدالت محور.
دولت مدت ها است كه در صدد تا يارانه افراد پردرآمد و ثروتمند را حذف كند.
نبود بانك اطلاعاتي دقيق و معتبر در نظام توزيع يارانهها، باعث شده تا طي سالهاي گذشته، روند شناسايي دهكهاي درآمدي با خطاهاي جدي مواجه شود؛
متاسفانه نبود يك بانك جامع اطلاعاتي از يارانه بگيران، سبب شده يارانه بسياري از ثروتمندان پرداخت و در مقابل يارانه خانوارهاي كم برخوردار تنها با يك تراكنش حذف شود! نبود بانك اطلاعاتي دقيق و معتبر در نظام توزيع يارانهها،
نبود بانك اطلاعاتي دقيق و معتبر در نظام توزيع يارانه ها، باعث شده تا طي سال هاي گذشته، روند شناسايي دهك هاي درآمدي با خطاهاي جدي مواجه شود؛ به طوري كه افراد برخوردار تنها به دليل تراكنش هاي پايين مشمول يارانه مي شوند و در مقابل، خانوارهاي كم درآمد و مستاجر به دليل جابجايي پول وديعه، از ليست حذف مي شوند. اين نقص ساختاري حالا با زمزمه هاي اجراي طرح يارانه بنزين، مي تواند ابعاد تازه اي از بي عدالتي اقتصادي را رقم بزند. در حالي كه توزيع يارانه ها از زمان دولت احمدي نژاد با شعار هدفمند سازي يارانه ها تغيير كرد با گذشت بيش از يك دهه مشخص شده كه اين شعار يك دروغ بزرگ بوده است. در سال هاي گذشته دولت به دليل نداشتن بانك اطلاعاتي جامع براي توزيع يارانه هابه اطلاعات در دسترس و اوليه بسنده كرد و هيچ گاه براي اصلاح روند و راستي ازمايي اطلاعات موجود اقدامي صورت نداد در نتيجه در اقدامي عجيب و غير كارشناسي تراكنش بانكي افراد مهمترين شرط پرداخت يارانه قرار گرفت. به عبارت ديگر اگر افرادي با املاك بزرگ و خودرو هاي لاكچري تراكنش مالي چنداني نداشته باشند بر اساس داده هاي سازمان هدفمندي يارانه ها مشمول دريافت يارانه خواهند بود در حالي كه مستاجران به دليل پرداخت وديعه به صورت سالانه و بازگشت وديعه به حساب آن ها در هنگام جابجايي به عنوان فرد پر درآمد شناسايي شده و از دريافت يارانه محروم مي شوند. از ديگر باگ هاي سازمان هدفمندي يارانه ها اين است كه به عنوان مثال اگر در يك خانواده 5 نفره يكي از افراد داراي تراكنش مالي سقف دهك ها باشد كل خانواده و حتي سرپرستان خانوار از دريافت يارانه حذف مي شوند. به نظر مي رسد هدفمندي يارانه ها به دليل سهل انگاري در داشتن بانك اطلاعاتي قوي به يك نقض غرض در اقتصاد كشور تبديل شده و مسئولان دولتي هم در سه دولت بعد از محمود احمدي نژاد تلاشي براي اصلاح روند نكرده اند. در روزهاي اخير زمزمه هايي در رابطه با افزايش قيمت بنزين و توزيع يارانه بنزين بين افراد به گوش مي رسد كه اگر مبناي اجراي اين روند داده هاي پرداخت يارانه ها باشد توزيع يارانه بنزين با مشكلات جدي همراه خواهد بود.
حذف يارانه معيشتي خانوارها به دليل تراكنشهاي بانكي، نبود بانك اطلاعاتي جامع را به چالش كشيده است. بيعدالتي اقتصادي ناشي از شناسايي اشتباه دهكهاي درآمدي،
مشكلات ناشي از فقدان بانك اطلاعاتي جامع
در اين سال ها، دولت به دليل عدم وجود يك بانك اطلاعاتي كامل و دقيق، به داده هاي اوليه و موجود اكتفا كرده و هيچ گاه روند را اصلاح يا اطلاعات را راستي آزمايي نكرده است. در نتيجه، ابزار ارزيابي براي دريافت يارانه به تراكنش هاي بانكي افراد محدود شده است؛ معياري كه مي تواند تأثيرات منفي بسياري به همراه داشته باشد.تراكنش هاي بانكي اساس پرداخت يارانه!
به بيان ساده، اگر فردي با املاك و خودروهاي لوكس تراكنش هاي مالي محدودي داشته باشد، بر اساس اطلاعات ارائه شده توسط سازمان هدفمندي يارانه ها، مشمول دريافت يارانه مي شود. در مقابل، مستاجران به دليل تراكنش هاي بزرگ مثل پرداخت وديعه و دريافت آن در هنگام جابجايي، به اشتباه به عنوان افراد پردرآمد شناسايي شده و از دريافت يارانه محروم مي شوند.اثرات تراكنش هاي خانواده بر حذف يارانه
يكي ديگر از نقاط ضعف آشكار اين سيستم، حذف يارانه كل خانواده در صورتي است كه حتي يكي از اعضاي آن تراكنشي فراتر از سقف تعيين شده داشته باشد. به عبارت ديگر، در يك خانواده پنج نفره، همين وضعيت مي تواند سرپرست خانوار را نيز از دريافت يارانه محروم كند.عدم اصلاح روند در دولت هاي مختلف
اين مسئله نشان مي دهد كه هدفمندي يارانه ها به دليل نبود زيرساخت هاي اطلاعاتي و اتخاذ رويكردهاي غيرعلمي، به نوعي نقض غرض بدل شده است. شايان توجه است كه در دولت هاي پس از احمدي نژاد نيز تغييرات موثري در اين فرآيند ايجاد نشده و رويكردها همچنان همان مشكلات اساسي را دنبال مي كنند.نگراني ها از توزيع يارانه بنزين
در هفته هاي اخير، خبرهايي از احتمال افزايش قيمت بنزين و اجراي توزيع يارانه متناسب با مصرف شنيده شده است. اما اگر مبناي اين سياست نيز بر داده هاي كنوني سازمان هدفمندي يارانه ها استوار باشد، توزيع يارانه بنزين نيز ممكن است با مشكلات عديده اي روبه رو شود. <نبود بانك اطلاعاتي دقيق و معتبر در نظام توزيع يارانهها، باعث شده تا طي سالهاي گذشته، روند شناسايي دهكهاي درآمدي با خطاهاي جدي مواجه شود؛
در حالي كه توزيع يارانه ها از زمان دولت احمدي نژاد با شعار هدفمند سازي يارانه ها تغيير كرد با گذشت بيش از يك دهه مشخص شده كه اين شعار يك دروغ بزرگ بوده است.
در حالي كه توزيع يارانه ها از زمان دولت احمدي نژاد با شعار هدفمند سازي يارانه ها تغيير كرد با گذشت بيش از يك دهه مشخص شده كه اين شعار يك دروغ بزرگ بوده است.
به گزارش نيمروز، در سال هاي گذشته دولت به دليل نداشتن بانك اطلاعاتي جامع براي توزيع يارانه ها به اطلاعات در دسترس و اوليه بسنده كرد و هيچ گاه براي اصلاح روند و راستي ازمايي اطلاعات موجود اقدامي صورت نداد در نتيجه در اقدامي عجيب و غير كارشناسي تراكنش ...
هر روز اخبار فراواني در رسانهها منتشر ميشود كه دنبالكردن آنها ـ حتي براي آناني كه اهل مطالعه اخبار هستند ـ كار دشواري است. بسته خبري ـ تحليلي «الف» با رصد اخبار،
براساس دادههاي رسمي، در سال 1402 از تعداد 21 ميليون و 682 هزار خانوار شهري، 31 درصد از آنان (6.7 ميليون خانوار) فاقد مسكن و مستأجر بوده، 53.3 درصد از خانوارها (11.
پرداخت يارانه نقدي به كل جمعيت كشور با دو مشكل اساسي روبه رو بوده است:
اول اينكه رقم يارانه پرداختي سهم چنداني در پوشش هزينه هاي پردرآمدها نداشته و پرداخت يا عدم پرداخت آن عملاً نه تنها دردي از آنها را دوا نمي كند، بلكه موجب هدررفت اين منابع، كاهش كمك دولت به كم درآمدها و همچنين تعميق كسري بودجه دولت در بخش هدفمندي مي شود، براي مثال در سال 1402 سهم يارانه نقدي در پوشش هزينه هاي خانوار در دهك هاي نهم و دهم به ترتيب 4 و 2 درصد بوده است. اما حالا وزارت رفاه ظاهراً تصميم جدي براي حذف يارانه سه دهك بالاي درآمدي گرفته و يك لايحه دوفوريتي نيز براي همين منظور به مجلس مي فرستد. آن طور كه گرجي پور، معاون وزير رفاه مي گويد براساس برآوردها، حذف يارانه سه دهك بالاي درآمدي منجر به آزادسازي حدود 40 هزار ميليارد تومان منابع مالي خواهد شد كه اين رقم مي تواند در تامين اعتبار لازم براي استمرار طرح كالابرگ نقش مؤثري ايفا كند. تا اينجا شجاعت و جسارت وزارت رفاه قابل تقدير است اما نكته مهم، چالش داده هاي استحقاق سنجي در پايگاه اطلاعات رفاه ايرانيان است، چالشي كه در سال هاي قبل مانع اجراي كامل طرح حذف يارانه سه دهك بالا شده، به نظر مي رسد اين بار نيز مي تواند مشكل ساز شود، لذا ضروري است مجلس و دولت همه دستگاه هاي دولتي و حاكميتي را مامور كمك به تكميل داده هاي پايگاه اطلاعات رفاه ايرانيان براي دهك بندي دقيق كند. در سال 1403 هيئت وزيران با توجه به آيين نامه اجرايي كه به استناد جز (6) بند (الف) تبصره (8) ماده واحده قانون بودجه سال 1403 به تصويب رسيده، چندين شاخص را براي دهك بندي جديد و همچنين حذف يارانه افراد دهك هاي بالا اعلام كرده است. اين شاخص ها را به طوركلي در 6 بخش مي توان دسته بندي كرد؛ 1. مجموع درآمد اعضاي خانوار، 2. تراكنش هاي خريد ماهانه 3. دارايي هاي ملكي 4. خودروهاي لوكس، 5. سفرهاي خارجي و 6. اقامت در خارج از كشور. اين 6 شاخص به عنوان شاخص هايي كه بر توانمندي مالي خانوار دلالت دارند، مدنظر قرار گرفته و احتمالاً يارانه نقدي خانوارهايي كه يكي از اين 6 شاخص را داشته باشند، قطع خواهد شد. البته اين فرايند به صورت تدريجي انجام مي شود و احتمالاً افرادي كه واجد تعداد بيشتري از اين شاخص ها هستند، در اولويت خواهند بود. اين شاخص ها جزيياتي دارند كه در ادامه به آن ها پرداخته مي شود. 1- حذف يارانه براساس مجموع درآمد اعضاي خانوار در بخش اول، ميزان مجموع درآمد اعضاي خانواده مبناي دهك بندي و حذف يارانه است. براين اساس، خانوار يك نفره اگر در سال 1403 سه برابر حداقل حقوق (جمعاً 30 ميليون تومان) درآمد داشت، در رديف حذف يارانه قرار مي گرفت. اگر بعد خانوار دونفره باشد، مبناي حذف يارانه درآمدي معادل 3.75 برابر حداقل حقوق سال تعيين شده در بودجه سال 1403 (37 ميليون و 500 هزار تومان) بود. در خانوار سه نفره، مجموع درآمد براي حذف يارانه 4.5 برابر حداقل حقوق سال 1403 حدود 45 ميليون تومان برآورد شده است. در خانوار چهارنفره، 5.25 برابر حداقل حقوق سال سال گذشته كه 52 ميليون و 250 هزار تومان برآورد شده، است. در خانوار پنج نفره، مبناي حذف يارانه، داشتن درآمدي معادل 6 برابر حقوق در بودجه سال 1403 كه 60 ميليون تومان است. 2- حذف يارانه براساس تراكنش هاي خريد ماهانه براي خانوار يك نفره، اگر ميانگين ماهانه خريد مجموع كارت هاي بانكي 50 ميليون تومان باشد، فرد در رديف حذف يارانه قرار مي گيرد. در خانوار دونفره اين مقدار 60 ميليون و 250 هزار تومان، در خانوار سه نفره 75 ميليون تومان، در خانوار چهارنفره 87 ميليون و 500 هزار تومان و در خانوار پنج نفره اين ميزان 100 ميليون تومان است. 3- حذف يارانه براساس دارايي هاي ملكي براساس مصوبه هيئت وزيران، خانوارهايي كه ارزش مجموع املاك و مستغلات آن ها (مانند باغ ويلاهاي مجلل) بيش از 35ميليارد تومان باشد، مشمول قطع يارانه خواهند شد. 4- حذف يارانه براساس خودروهاي لوكس خانوارهايي كه داراي يك خودروي لوكس يا چند خودروي سواري يا وانت دوكابين با مجموع ارزش سه ميليارد تومان باشند، از ليست دريافت يارانه خارج مي شوند. 5- حذف يارانه براساس سفرهاي خارجي خانوارهايي كه بيش از 5 سفر خارجي در يك سال داشته باشند، ديگر مشمول دريافت يارانه نخواهند بود. 6- حذف يارانه براساس اقامت در خارج از كشور ايرانيان مقيم خارج از كشور، براساس اعلام وزارت امور خارجه، از ليست يارانه بگيران حذف خواهند شد.دهك بندي بدون لحاظ اطلاعات مسكن!
تشخيص افراد مستحق در سياست هاي رفاهي ايران به رغم وجود داده هاي زياد از گردش حساب، درآمدها و هزينه ها و... كار دشواري است. شايد يكي از دلايل آن، فقدان توجه سياست گذار در ايران به موضوع ماليات بردرآمد اشخاص است. به عبارتي چون ارتباط سيستمي بين درآمد و هزينه افراد، درآمدهاي اتفاقي افراد، بيمه و تأمين اجتماعي با سيستم مالياتي و همچنين داده هاي اشتغال با سيستم مالياتي و بيمه برقرار نيست، دولت اطلاعات دقيق چنداني از وضعيت رفاهي اغلب خانوارهاي كشور ندارد. اين موضوع موجب شده در ايران دولت ها كار دشواري براي تشخيص ارقام موجود در گردش حساب هاي افراد داشته باشد، يعني مشخص نيست رقمي كه در گردش حساب افراد جابه جاي مي شود، پرداخت قرض و ديون است، تسهيلات و وام است (به ويژه وام صندوق هاي فاميلي و دورهمي) يا گردش حساب دلالي و نوسان گيري و سفته بازي يا درآمد ناشي از فعاليت در بخش غيررسمي اقتصاد. اما تنها داده قابل اتكايي كه وجود دارد، درآمد كارگران و كارمندان داراي بيمه و شاغل بخش رسمي است اقتصاد كه دولت هم همواره سعي كرده از اين گروه ماليات بگيرد. اين عدم امكان تقاطع گيري از داده هاي درآمد و هزينه خانوار در يكي از مهم ترين داده هاي دارايي خانوار هم ديده مي شود. با وجود اينكه ملك و زمين از گذشته هاي بسيار دور در ايران به عنوان يك ابزار بزرگ براي سرمايه گذاري و حفظ ارزش دارايي مورد توجه مردم بوده، اما با گسترش اسناد عادي (قولنامه ها) دولت اطلاعات چنداني از مالكيت افراد در اين بخش نداشته است. درحالي كه معمولاً بخش بزرگي از دارايي افراد صاحب ملك و زمين در اين بخش نگهداري مي شود. در شاخص هاي 6گانه هيئت وزيران براي دهك بندي نيز گفته شده يكي از اين شاخص ها، حذف يارانه براساس دارايي هاي ملكي است. بااين حال براساس مصوبه هيئت وزيران، خانوارهايي كه ارزش مجموع املاك و مستغلات آن ها (مانند باغ ويلاهاي مجلل) بيش از 35 ميليارد تومان باشد، مشمول قطع يارانه خواهند شد. اين موضوع يعني عملا بخش عمده خانوارهاي داراي ملك و زمين از اين قاعده مستثني هستند. اهميت داده هاي مالكيت مسكن در استحقاق سنجي رفاهي تا آنجايي است كه براي نمونه، در مناطق شهري كشورمان حدود 6.7 ميليون خانوار معادل 31 درصد از جمعيت فاقد مسكن بوده (مستاجرند) كه به واسطه سهم بالاي مسكن در سبد معيشت آنها، اين موضوع منجر به فقر مسكن در آنها شده است. براساس تعاريف بين المللي، فقر مسكن زماني اتفاق مي افتد كه فرد بيش از 30 درصد از درآمد خود را صرف هزينه مسكن (اجاره ماهانه) كند. اين عدد درحالي است كه براساس داده هاي مركز آمار ايران، در سال 1402 سهم مسكن از هزينه هاي خانوار شهر در كل كشور به 42.4 درصد رسيده و اين ميزان در استان تهران نزديك به 56 درصد، در البرز نزديك به 45 درصد، در استان فارس 44.2 درصد، در گيلان 42.4 درصد، در همدان 40.5 درصد و در استان هاي اصفهان و قزوين نيز اين ميزان نزديك به 39 درصد است. اين اعداد به ما مي گويد هر دهك بندي كه بدون توجه به وضعيت مالكيت مسكن و حتي مالكيت زمين باشد، آثار رفاهي خود را خنثي خواهد كرد. اما داده هاي قابل تأمل ديگر، وضعيت تعداد ملك در بين مالكان مسكن است. براساس داده هاي رسمي، در سال 1402 از تعداد 21 ميليون و 682 هزار خانوار شهري، 31 درصد از آنان (6.7 ميليون خانوار) فاقد مسكن و مستأجر بوده، 53.3 درصد از خانوارها (11.5 ميليون خانوار) يك ملك داشته، 11.7 درصد از خانوارها (2.5 ميليون خانوار) داراي دو ملك و 4 درصد از خانوارها (867 هزار خانوار) داراي بيش از دو ملك بوده اند.حذف يارانه با خودروي لوكس
يكي از شاخص هاي حذف يارانه افراد، حذف يارانه براساس خودروهاي لوكس است. براساس مصوبه هيئت وزيران، خانوارهايي كه داراي يك يا چند خودروي سواري يا وانت دوكابين با مجموع ارزش 3 ميليارد تومان باشند، از ليست دريافت يارانه خارج مي شوند. بررسي داده هاي رسمي نشان مي دهد در سال 1402 از 21 ميليون و 682 هزار خانوار شهري، 50 درصد از خانوارها فاقد خودرو، 35 درصد داراي يك خودرو، 11 درصد از خانوارها داراي 2 خودرو، 3 درصد داراي 3 خودرو و يك درصد از خانوارها نيز داراي بيش از 3 خودرو بوده اند. به عبارتي، 10.8 ميليون خانوار شهري فاقد خودرو هستند، حدود 7.6 ميليون خانوار داراي يك خودرور، 2.4 ميليون خانوار داراي 2 خودرو، 650 هزار خانوار داراي 3 خودرو و 217 هزار خانوار نيز داراي بيش از سه خودرو هستند.تجربه تلخ سهام عدالت تكرار نشود
تجربه توزيع سهام عدالت در دولت احمدي نژاد يكي از موارد قابل تأملي است كه نشان مي دهد در فقدان اطلاعات جامع و دقيق از وضعيت رفاهي خانوارها، سياست هاي حمايتي دولت ممكن است نتيجه عكس دهد. موضوع از اين قرار است كه با ابلاغ سياست هاي كلي اصل 44 قانون اساسي ازسوي مقام معظم رهبري در ابتداي خردادماه 1384 و پس از آن، با درخواست رييس جمهور وقت از رهبر انقلاب و موافقت ايشان با توزيع گسترده سهام شركت هاي زيرمجموعه اصل 44 قانون اساسي با هدف تأمين عدالت اجتماعي، فقرزدايي و گسترش سهم بخش تعاون در اقتصاد ايران، توزيع سهام عدالت در آبان ماه 1384 به تصويب هيئت وزيران رسيد. اين طرح به عنوان يك جراحي بزرگ اقتصادي اجتماعي از همان ابتدا با چالش هاي مختلفي در اجرا روبه رو شد. يكي از چالش هاي اصلي طرح، سازوكار شناسايي مشمولان بود. قانون اجراي سياست هاي كلي اصل 44 صراحتاً دولت را مكلف مي كرد مشمولان دريافت سهام عدالت از 6 دهك پايين درآمدي را شناسايي كند، اما درنهايت آنچه در اجرا اتفاق افتاد، واردكردن دهك هاي جمعيتي يا اقشار مختلف در طرح به جاي دهك هاي درآمدي بود.قبل از حذف يارانه دهك بندي را اصلاح كنيد
براساس داده هاي پايگاه اطلاعات رفاه ايرانيان (زيرمجموعه وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي)، پس از اجراي طرح توزيع سهام عدالت، حدود 42 درصد (20.8 ميليون نفر) از افراد واقع در دهك هاي يك تا 6 كه گروه هاي هدف سهام عدالت بودند سهام عدالت نگرفته اند. همچنين در دهك هاي 7 تا 10 كه اصلاً جزء گروه هاي هدف طرح اعطاي سهام عدالت نبودند، 17.5 ميليون نفر سهام دريافت كرده اند. بررسي ها حكايت از آن دارد كه يكي از دلايل اصلي ناكارآمدي و عدم اصابت منافع طرح توزيع سهام عدالت به گروه هاي هدف (6 دهك اول)، فقدان يك پايگاه اطلاعات اقتصادي خانوارها بوده كه منجرشده دولت هاي نهم و دهم سهام عدالت را به جاي دهك هاي درآمدي، به قشرها و دهك هاي جمعيتي اعطا كند.براساس دادههاي رسمي، در سال 1402 از تعداد 21 ميليون و 682 هزار خانوار شهري، 31 درصد از آنان (6.7 ميليون خانوار) فاقد مسكن و مستأجر بوده، 53.3 درصد از خانوارها (11.
وقتي درباره بازتوزيع يارانه انرژي صحبت ميكنيم، همه مردم ياد طرح هدفمندي يارانهها ميافتند كه طبق آن، دولت نهم و دهم قيمت انرژي را اصلاح و درآمدهاي ناشي از آن را به صورت عادلانه بين همه مردم بازتوزيع كرد.
در ادامه نيز محمدجعفر قائم پناه، معاون امور اجرايي رييس جمهور يكشنبه هفته جاري به نكات بيشتري درباره ايده دولت اشاره كرد و گفت: دولت براي اجراي طرح خود قطعاً با مردم گفت وگو خواهد كرد. شيوه هاي خاصي طراحي شده كه عموم مردم از اين اصلاحات بهره مند شوند. يكي از طرح هاي دولت اين است كه يك سهميه اي از انرژي به هر فرد داده مي شود. اگر كسي كمتر از اين سهميه مصرف كرد، مي تواند آن را بفروشد و اگر كسي بيشتر مصرف كرد، مي تواند در بازار آن را خريداري كند. وي اظهار داشت: البته طرح دولت بايد پخته تر شود ولي كليت ايده بدين صورت است كه دهك هاي پايين از اجراي اين طرح بهره مند شوند. در آينده اي نه چندان دور ان شاءالله اين ايده براي دو حامل انرژي گاز و برق اجرايي خواهد شد. از سخنان معاون امور اجرايي رييس جمهور نيز اينگونه برداشت مي شود كه دولت قصد دارد طرح بازتوزيع عادلانه يارانه انرژي را ابتدا از دو حامل انرژي برق و گاز آغاز كند و در اين طرح سهميه اي مشخص از برق و گاز براي هر كد ملي تعريف و تخصيص داده شده و بازاري نيز براي خريد و فروش مقادير مازاد ايجاد مي شود. فرق طرح دولت چهاردهم با هدفمندي يارانه ها چيست؟
وقتي درباره بازتوزيع يارانه انرژي صحبت مي كنيم، همه مردم ياد طرح هدفمندي يارانه ها مي افتند كه طبق آن، دولت نهم و دهم قيمت انرژي را اصلاح و درآمد هاي ناشي از آن را به صورت عادلانه بين همه مردم بازتوزيع كرد. اما ايده دولت چهاردهم يك تفاوت اساسي در شيوه اجرا دارد. طبق اين طرح، دولت پزشكيان به جاي اصلاح قيمت انرژي، ميزان كل مصرف انرژي خانگي را به كل مصرف كنندگان خانگي تقسيم كرده و به هر فرد سهميه اي از برق و گاز (احتمالاً رايگان) تخصيص مي دهد، سپس مردم در خريد و فروش اين دو حامل انرژي با يكديگر، قيمت آن ها را كشف كرده و درآمدي را به دست آورده يا از دست مي دهند. به بيان ساده در طرح هدفمندي يارانه ها، دولت يارانه نقدي انرژي را بازتوزيع مي كرد و در طرح دولت چهاردهم قرار است سهميه هر فرد از انرژي به صورت عادلانه بين همه مصرف كنندگان توزيع شود؛ البته در ابتدا فقط براي گاز طبيعي و برق. در صورت موفقيت احتمالاً اين طرح به حوزه بنزين نيز تعميم داده خواهد شد. ايران هشتمين مصرف كننده بزرگ انرژي در دنيا
طرح توزيع سهميه انرژي به هر كد ملي با دغدغه رفع ناترازي انرژي از مسير بهينه سازي مصرف، در دستوركار دولت قرار گرفته است. طبق گزارش مؤسسه EI، ايران هشتمين مصرف كننده بزرگ انرژي در دنياست كه 2 درصد از كل مصرف انرژي دنيا سهم دارد اما سهمش از كل تجارت خارجي جهاني فقط 0.2 درصد است و سهم جمعيت ايران از كل جمعيت كره زمين 1 درصد است. طبق تصوير1، در بين 12 مصرف كننده بزرگ انرژي در دنيا، نسبت مصرف انرژي به توليد ناخالص داخلي در ايران با اختلاف از ساير كشور ها بيشتر است. اين شاخص در ايران نسبت به چين، آمريكا، روسيه و عربستان به ترتيب 3.3، 9.4، 2 و 2.9 برابر محاسبه شده است كه نشان مي دهد انرژي در ايران هدر رفته و يا صرف توليد نمي شود. طبق آمار ترازنامه انرژي، شاخص شدت مصرف انرژي ايران بر مبناي برابري قدرت خريد، 2 برابر ميانگين دنيا بوده و 58 درصد از ميانگين خاورميانه بيشتر است. اين آمار بدين معناست كه حداقل به ميزان 58 درصد، ظرفيت بهينه سازي مصرف براي توليد روزانه 9 ميليون بشكه اي معادل نفت خام ايران وجود دارد. بحران انرژي براي توليدكننده 9 ميليون بشكه اي!
روند مصرف افسارگسيخته انرژي باعث شده ايران به عنوان چهارمين توليدكننده بزرگ نفت و گاز دنيا در چهار حامل انرژي گاز طبيعي، بنزين، گازوييل و برق دچار ناترازي و كمبود انرژي شود. طبق آمار مؤسسه EI ميزان توليد چهار توليدكننده بزرگ نفت و گاز دنيا به ترتيب شامل آمريكا 30.6، روسيه 20.5، عربستان 11.6 و ايران 9 ميليون بشكه در روز است. در تصوير2، روند ناترازي گاز طبيعي در سال هاي آينده آورده شده است. در روند فعلي در سال 1418 ميزان تقاضاي گاز در ايران به روزانه 1521 ميليون مترمكعب در روز خواهد رسيد درحالي كه ميزان كل عرضه گاز (در سناريوي تخليه طبيعي) 564 ميليون مترمكعب در روز خواهد بود؛ يعني فقط يك سوم تقاضا پوشش داده مي شود. در تصوير3، ميزان ناترازي بنزين و گازوييل، از كسر تقاضا نسبت به توليد متعارف پالايشگاه ها آورده شده است. طبق اين تصوير، در روند فعلي سالانه به ميزان 10 ميليون ليتر در روز به ميزان ناترازي بنزين و گازوييل كشور افزوده خواهد شد. چندي پيش معاون اجرايي مديرعامل شركت ملي پالايش و پخش عنوان كرد رقم واردات بنزين و گازوييل در سال 1403 به ترتيب 9 و 8 ميليون ليتر در روز بوده كه به معناي ارزبري 4.5 ميليارد دلاري كشور از اين محل است. اين اتفاق درحالي رخ داده كه توليد داخلي سوخت نيز به ميزان 5.5 ميليارد دلار نسبت به گذشته كم كيفيت تر شده كه متأسفانه اين هزينه نه از جيب، بلكه از سلامتي و جان مردم پرداخت خواهد شد. تصوير 4، ميزان ناترازي برق در تابستان را نشان مي دهد. در تابستان سال گذشته كمبود برق در اوجِ مصرف به بيش از 17.5 هزار مگاوات رسيد كه با ادامه روند فعلي در 5 سال آينده عدد 30 هزارمگاوات را رد خواهد كرد. در نتيجه كمبود انرژي در 4 حامل اصلي و تشديد آن در سال آينده، دو ايده را روي ميز دولت چهاردهم قرار داده است كه در ادامه به بررسي آن ها خواهيم پرداخت. 2 ايده دولت براي بهينه سازي مصرف انرژي چيست؟
ايده هاي روي ميز دولت دو اصل بديهي را به عنوان پيش فرض پذيرفته اند: 1- مسير رفع ناترازي انرژي از بهينه سازي مصرف مي گذرد نه افزايش توليد 2- بهينه سازي مصرف در صورتي صرفه اقتصادي پيدا مي كند كه اصلاحات قيمتي رخ بدهد. اما يك ملاحظه بالاتر نسبت به اين دو اصل وجود دارد؛ اينكه ضروري است اصلاحات قيمتي به صورتي انجام شود كه از دهك هاي پايين جامعه حمايت شود و به اقشار كم درآمد آسيبي وارد نشود و مضافاً با مقاومت اجتماعي روبه رو نشود. با اين مقدمه، دو ايده براي رفع ناترازي گاز طبيعي و برق با تمركز بر مصارف خانگي مطرح است: 1- توزيع عادلانه سهميه اين دو حامل انرژي بين مصرف كنندگان، 2- اصلاحات قيمت پلكاني يا تبعيض قيمتي و صدور گواهي صرفه جويي در مصرف گاز و برق. فارغ از جزييات طراحي دو ايده، ايده اول يعني توزيع سهميه انرژي اين گونه اجرايي مي شود كه سهميه مشخصي از گاز و برق در اختيار هر كد ملي قرار مي گيرد (احتمالاً به صورت رايگان) و مازاد بر اين سهميه در بازار ايجادشده خريد و فروش مي شود. بدين صورت انگيزه قيمتي براي مردم ايجاد مي شود تا با كاهش و بهينه سازي مصرف، بتوانند انرژي گاز و برق خود را ذخيره كرده و در بازار با قيمت مناسبي به فروش برسانند. ايده دوم يعني صدور گواهي صرفه جويي نيز اين گونه اجرايي خواهد شد كه دولت به هر بخش خصوصي يا مصرف كننده مردمي كه يك پروژه بهينه سازي را اجرايي كرده و مصرف خود را كاهش دهد، معادل انرژي صرفه جويي شده گواهي صادر مي كند كه مي توان اين گواهي را با قيمت مناسبي در بورس انرژي به صنايع متقاضي به فروش رساند و اين گونه بهينه سازي مصرف، داراي صرفه اقتصادي مي شود. البته اصلاح قيمت پلكاني گاز و برق نيز ذيل اين ايده (به جاي كشف قيمت در بازار) تعريف مي شود. چه نگراني هايي درباره ايده هاي انرژي دولت وجود دارد؟
هر چند براي نقد دقيق و كارشناسي هر دو ايده، بايد طراحي جزييات آن نيز انجام شده و در دسترس باشد، اما به صورت كلي نگراني هايي ناظر به هر دوي آن ها يعني ايده توزيع سهميه انرژي و صدور گواهي صرفه جويي وجود دارد. همان طور كه گفته شد اكنون دولت چهاردهم به ايده اول گرايش بيشتري دارد و از طرفي ايده دوم در قانون هفتم توسعه مورد تأكيد جدي قرار گرفته است. مهم ترين انتقاد به ايده توزيع سهميه انرژي ناظر به عدم وجود تطابق بين دهك هاي درآمد و مصرفي در دو حامل انرژي گاز طبيعي و برق است. يعني در اين دو حامل انرژي، لزوماً افراد پرمصرف جزء دهك هاي بالاي درآمدي جامعه نيستند. در نتيجه با اجراي اين طرح بخش قابل توجهي از دهك هاي پايين جامعه مجبور به صرف هزينه و خريد انرژي از دهك هاي بالاي جامعه خواهند شد. يعني در اين طرح، توزيع سهميه ها عادلانه مي شود اما جريان درآمدي از دهك پايين به سمت دهك بالا سرازير خواهد شد كه در لايه بالاتر يك موضوع ضدعدالت است. البته اين اتفاق با پيش فرض عدم بهينه سازي مصرف رخ خواهد داد. طراحان اين ايده معتقدند با اصلاح قيمت ها در بازار، دهك هاي درآمدي پايين تر كه جزء دهك هاي بالاي مصرف قرار دارند مي توانند رفتار مصرفي خود را نسبت به قيمت اصلاح كنند. انتقاد ديگر به ايده توزيع سهميه انرژي اين است كه كنتور هاي مصرف كنندگان خانگي هوشمند نيست و از طرفي برخي از اين كنتور ها، مشترك بوده و به راحتي قابل دستكاري است. در نتيجه در مواجهه با كمبود گاز و برق و افزايش قيمت، مشتركان مي توانند به جاي بهينه سازي مصرف به راحتي كنتور را دستكاري كرده و طرح دولت را منهدم كنند. تدبير طراحان اين ايده، تشويق شركت هاي خدمات انرژي به رفع اين مشكل زيرساختي است. انتقاد ديگر اين است كه توزيع سهميه گاز و برق بين مردم منجر به حذف دولت در سياست گذاري ها مي شود كه البته بايد برعكس اين موضوع را نيز موردپرسش قرار داد. آيا دولت ها با وجود اختيارات كامل، تاكنون توانسته اند خارج از فضاي پوپوليستي و منافع زودگذر خود در حوزه انرژي، سياست گذاري كنند؟ انتقاد بعدي به اين طرح، مسئله سرمايه گذاري دولتي است. اگر قرار است انرژي به صورت رايگان يا قيمت پايين تر به مردم داده شود، دولت با چه منابعي قرار است از زيرساخت هاي انرژي نگهداري كرده و آن را توسعه دهد. اين طرح اجازه اصلاحات تدريجي را نخواهد داد. قيمت ها از روزي كه طرح اجرا شود شروع به پرش خواهند كرد و اگر دولت بخواهد با انواع و اقسام رگولاتوري و مداخلات تنظيم گرايانه فرابازاري، قيمت ها را كنترل كند، پيچيدگي اجراي طرح به شدت بالا خواهد رفت و پارامتر هاي پيش بيني نشده وارد طرح مي شود و ممكن است اجراي طرح را دچار چالش هاي جدي كند. يكي از ايرادهايي كه منتقدان طرح به آن وارد مي كنند، تبديل 30 ميليون خانوار كشور به معامله گر (تريدر) است. به عبارتي، منتقدان مي گويند با تخصيص انرژي به افراد، آن ها اين سؤال را در ذهن خود خواهند داشت كه چه زماني انرژي مازاد را عرضه كنند كه بالاترين نفع قيمتي را داشته باشد. حال دولت مجبور است براي اينكه با تأخير عرضه انرژي در بازار روبه رو نشود، انواع و اقسام رگولاتور ها را براي الزام مردم به عرضه به موقع طراحي و اجرا كند، اقدامي كه ممكن است با افزايش پيچيدگي اجرا، طرح را مختل كند. مورد بعدي، تبعات فرهنگي تخصيص انرژي به خانوارهاست. منتقدان مي گويند ايجاد فرهنگ درگير كردن مردن از شرايطي كه كار نكنند و درآمد و سود داشته باشند بسياري از افراد را از بازار كار خارج مي كند. البته موازي با اين، تكليف مشاغلي همچون رانندگان تاكسي ها، مسافركش ها و افرادي است كه با شوك قيمتي ناشي از اجراي جهش قيمتي انرژي، ممكن است در مقابل طرح مقاومت كرده و دست به اعتراض بزنند. ايده صدور گواهي صرفه جويي نسبت به ايده توزيع سهميه انرژي ، چالش ها و نگراني هاي كمتري در حوزه اجرا دارد. به عنوان مثال در ايده صدور گواهي صرفه جويي ، وقوع بهينه سازي قطعي بوده و تبعاتي همچون فشار اقتصادي به اقشار كم درآمدِ پرمصرف رخ نخواهد داد. البته ترديد هاي جدي درباره ظرفيت اين ايده براي مهار ناترازي انرژي وجود دارد. در واقع اين خطر وجود دارد كه ايده صدور گواهي صرفه جويي به سرنوشت ماده 12 قانون رفع موانع توليد دچار شود كه طبق آن بخش خصوصي براي بهينه سازي مصرف انرژي سرمايه گذاري مي كند و مابه ازاي انرژي صرفه جويي شده يا معادل ارزش آن را دريافت مي كند؛ قانوني كه البته هيچ گاه از مصوبات كاغذي فراتر نرفت. در نتيجه اين نگراني وجود دارد كه قدرت اين ايده براي مهار ناترازي فزاينده انرژي كافي نباشد، البته طراحان اين ايده اين انتقاد را وارد نمي دانند. در كنار ايده صدور گواهي صرفه جويي ، بحث اصلاح قيمت پلكاني نيز تعريف مي شود. اما نكته اينجاست كه براي ايجاد توجيه اقتصادي طرح هاي بهينه سازي و مؤثر واقع شدن اصلاحات قيمت پلكاني، اين اصلاحات بايد قابل توجه باشد كه در اين حالت باز هم به دليل عدم تطابق دهك هاي درآمدي و مصرف انرژي براي دو حامل گاز طبيعي و برق، مشكلي مشابه ايده توزيع سهميه انرژي ايجاد مي شود. به بيان ديگر ممكن است ذيل اين ايده يا بهينه سازي مصرف به ميزان اندكي محقق شود و يا اينكه فشار اقتصادي به اقشار كم درآمدِ پرمصرف وارد شود. كارشناسان تأكيد دارند در ايده اصلاحات قيمت پلكاني يا تبعيض قيمتي ، مقاومت اجتماعي و واكنش هاي تند جامعه كمتر از طرح توزيع سهميه انرژي است. اين موضوع به ويژه در شرايط فعلي باعث شده برخي از كارشناسان اقتصادي تمايل بيشتري نسبت به اجراي طرح اصلاحات قيمت پلكاني يا تبعيض قيمتي داشته و با احتمال اينكه ممكن است طرح توزيع سهميه انرژي منجر به شوك قيمتي و سپس مقاومت اجتماعي شود، بسيار با احتياط درخصوص اين طرح سخن مي گويند. در مجموع اينكه، براي موفقيت در اصلاحات حوزه انرژي از طريق طرحي همچون توزيع سهميه انرژي كه در جهان بي سابقه بوده و در ايران نيز به جز طرح پايلوت بنزين كيش، طرح مشابه آن انجام نشده، ضروري است اين موضوع از پشت در هاي بسته جمعي از كارشناسان موثق و مورد اعتماد دولت وارد محافل دانشگاهي شود. پس از آن، در صورت همراهي نخبگان با اين طرح، تلاشي جمعي براي ايجاد همراهي اجتماعي شبيه به آن چيزي كه در دولت محمود احمدي نژاد براي اجراي قانون هدفمندسازي يارانه ها فراهم شد، انجام شود. پرواضح است ناترازي انرژي يك واقعيت روي زمين بوده و آن طور كه در اين گزارش نيز درخصوص آن بحث شد، در صورت عدم چاره انديشي براي آن، شدت ناترازي هر روز بيشتر و بيشتر شده و در سال هاي آتي مي تواند با توقف توليد، تشديد خاموشي هاي منازل و ادارات و واحد هاي تجاري و خدماتي، منجر به بحران اجتماعي و امنيتي شود. بر اين اساس، لازم است دولت قبل از هر گونه اقدامي، به صورت جزيي محاسبات لازم در ايده هاي خود را انجام داده و تدابير لازم را براي برطرف كردن نقاط ضعف مطرح شده بينديشد. اجراي هر گونه جراحي سنگين و بدون رعايت ملاحظات لازم مي تواند اتفاقي مشابه آبان 98 را به وجود بياورد و دست دولت را در مذاكره با آمريكا از پشت ببندد.
در گزارش رسمي بانك مركزي ميخوانيم: اجراي قانون هدفمندسازي يارانهها از اواخر سال 1389 و تعديل قيمتهاي انرژي از عوامل كليدي افزايش تورم دو شاخص قيمتي مزبور (نرخ تورم شاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي و شاخص بهاي توليدكننده) در سال 1390 تلقي ميشوند.
در گزارش رسمي بانك مركزي مي خوانيم: اجراي قانون هدفمند سازي يارانه ها از اواخر سال 1389 و تعديل قيمت هاي انرژي از عوامل كليدي افزايش تورم دو شاخص قيمتي مزبور (نرخ تورم شاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي و شاخص بهاي توليدكننده) در سال 1390 تلقي مي شوند.
، به تحليل سخنان اخير رييس جمهور محترم، آقاي دكتر پزشكيان پرداخت و با نگاهي فني به محتواي اقتصادي اين اظهارات، ارزيابي خود را از دلالت ها و پيامدهاي آن ارائه كرد. در اين يادداشت آمده است:جناب آقاي دكتر مسعود پزشكيان، رييس جمهور محترم، در جريان سفر اخير خود به استان البرز، اظهاراتي را مطرح كردند كه بخشي از آن، به ويژه از منظر اقتصادي، شايسته تأمل و بررسي دقيق تر است. در رسانه ها منعكس شده كه ايشان فرموده اند:پس از كنار رفتن عبدالناصر همتي از وزارت امور اقتصادي و دارايي، حالا سه گزينه با پيشينههاي متفاوت و رويكردهاي گوناگون در صدر گمانهزنيها براي تصدي اين وزارتخانه كليدي قرار گرفتهاند.
1. سيد شمس الدين حسيني
رييس فعلي كميسيون اقتصادي مجلس و وزير اسبق امور اقتصادي و دارايي در دولت هاي نهم و دهم، سيد شمس الدين حسيني متولد شهريورماه 1346 در اصفهان است. او داراي مدرك دكتراي اقتصاد عمومي و بين الملل از دانشگاه آزاد اسلامي بوده و بين سال هاي 1387 تا 1392 به عنوان وزير اقتصاد فعاليت داشته است. در دوران وزارتش، وي سخنگوي اقتصادي دولت، رييس كميسيون اقتصادي دولت، و عضو شوراي حكام بانك جهاني و بانك توسعه اسلامي بود. رياست شوراي وزيران صندوق اوپك، وزراي دارايي سازمان همكاري اقتصادي (اكو) و همچنين رياست كميسيون هاي مشترك اقتصادي ايران با چين و هند از ديگر مسئوليت هاي بين المللي او محسوب مي شود. در طول دوران مسئوليت، حسيني نقشي محوري در اجراي طرح هدفمندي يارانه ها داشت كه از آن به عنوان يكي از تحولات بزرگ در اقتصاد ايران ياد مي شود. همچنين توسعه بازار سرمايه و اصلاح ساختار مالياتي از ديگر محورهاي فعاليت او بوده است. پس از پايان وزارت، به تدريس در دانشگاه علامه طباطبايي مشغول شد و از سال 1399 نيز به عنوان نماينده مردم تنكابن، رامسر و عباس آباد وارد مجلس يازدهم شد؛ مجلسي كه در آن رياست كميسيون اقتصادي را در دست گرفت و پيگير اصلاحات ساختاري اقتصادي شد.2. علي طيب نيا
علي طيب نيا، اقتصاددان نهادگراي ميانه رو و وزير پيشين امور اقتصادي و دارايي در دولت يازدهم، ديگر چهره مطرح براي وزارت اقتصاد است. وي متولد 16 فروردين 1339 است و داراي مدرك دكتراي اقتصاد از دانشگاه تهران. طيب نيا از سال 1392 تا 1396 در سمت وزارت اقتصاد حضور داشت و عملكردش در كنترل تورم و ايجاد ثبات در فضاي اقتصادي كشور مورد توجه بود. همچنين، در زمينه جذب سرمايه گذاري خارجي و بهبود شاخص هاي اقتصادي نقش قابل توجهي ايفا كرد. طيب نيا در حال حاضر استاد تمام دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران است و سابقه عضويت در شوراي پول و اعتبار را نيز در كارنامه دارد. او در سال 1403 به عنوان مشاور عالي رييس جمهور در دولت چهاردهم منصوب شده و به دليل موفقيت هايش در دوران وزارت، از سوي برخي رسانه ها به عنوان مرد سال اقتصاد ايران لقب گرفت.3. سيد كامل تقوي نژاد
سومين گزينه مطرح، سيد كامل تقوي نژاد است؛ دبير فعلي هيئت دولت چهاردهم و مديري با سابقه در حوزه هاي مالي و بانكي. او متولد سال 1343 در شهرستان لنده (استان كهگيلويه و بويراحمد) است و مدارك دانشگاهي خود را در رشته هاي سياست گذاري عمومي، برنامه ريزي اجتماعي و مديريت سيستم ها از دانشگاه تهران دريافت كرده است. تقوي نژاد در تيرماه 1401 از سوي رييس كل بانك مركزي به رياست هيئت سرپرستي مؤسسه اعتباري نور منصوب شد. سوابق اجرايي او طي دو دهه گذشته، طيف گسترده اي از مسئوليت هاي مالي و مديريتي را شامل مي شود. گرچه در دهه 80 عضو فعال حزب مشاركت بود، اما با تغيير فضاي سياسي كشور در دولت احمدي نژاد، به حاشيه رانده شد. با اين حال، او در سال هاي اخير دوباره در سطح مديريت هاي كلان اقتصادي كشور حضور يافته و نقشي تأثيرگذار در حوزه سياست گذاري هاي مالي ايفا كرده است. اكنون، با توجه به شرايط پيچيده اقتصادي كشور و ضرورت اصلاحات ساختاري، انتخاب يكي از اين سه گزينه به عنوان وزير جديد اقتصاد، نه تنها مسير سياست هاي مالي كشور را ترسيم خواهد كرد، بلكه مي تواند پيام روشني درباره اولويت هاي دولت چهاردهم در مواجهه با چالش هاي اقتصادي مخابره كند. تصميم نهايي در اين خصوص، پس از معرفي گزينه منتخب به مجلس و طي مراحل قانوني مشخص خواهد شد.در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
22494 در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
بنابر اعلام منابع خبري، «سيد شمسالدين حسيني، رييس كنوني كميسيون اقتصادي مجلس و وزير اسبق امور اقتصادي و دارايي در دولتهاي نهم و دهم»؛ «علي طيبنيا،
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي ...
وقتي دولتها عوض ميشوند به شكل اتوبوسي همه مديران هم عوض ميشوند. اقتصاد كشور فلج شده، تورم و بيكاري و گراني بيداد ميكند. آبهاي زيرزميني تهي و زمينها در بخشهايي از كشور درحال فرونشست هستند.
برخي معتقدند دولت سيزدهم همان دولت در سايه دولت نهم بود
سيدصادق حقيقت / استاد دانشگاهدعواي سياسي نكنيد، اصلاحات تدريجي قيمت بنزين در دولت خاتمي فرقي با تثبيت مجلس هفتم نداشت.
پس از آنكه در زمان احمدي نژاد طرح موفق هدفمندي يارانه ها اجرا شد، با آغاز بكار دولت روحاني رفته رفته مسئولين با عقبگرد به سياستهاي شبه كمونيستي دهه 60 و 70 تمام دستاوردهاي آن زمان را نابود و مجدد به همان طرح هاي شكست خورده كمونيستي بازگشته اند.
سند چشمانداز بيستساله ايران كه در سال 1384 به تصويب رسيد، محوريت اصلي را بر توسعه همهجانبه و پايدار كشور، با تكيه بر فرهنگ، تاريخ و جغرافياي ملي و نيز ارزشهاي اسلامي و انقلابي قرار ميداد.
احمدي نژاد
در سال 1384، محمود احمدي نژاد با شعار عدالت بر مسند رياست جمهوري نشست؛ آن هم زماني كه بسياري از مردم اميدوار بودند روند پيشرفت اقتصادي و اجتماعي كشور ادامه پيدا كند. اما با گذشت هشت سال، اقتصاد ايران در سال 1392 با آشفتگي شديد و چالش هاي عميق داخلي و خارجي مواجه شد. يكي از مهم ترين اقدامات دولت احمدي نژاد در حوزه اقتصاد، اجراي طرح هدفمندي يارانه ها در سال 1389 بود كه با هدف كاهش نابرابري آغاز شد، اما عملاً شكاف هاي ساختاري اقتصاد ايران را نمايان تر كرد و ضربه مهلكي را به اقتصاد نحيف ايران، وارد ساخت. به استناد آمار بانك مركزي، حجم نقدينگي از حدود 68 هزار ميليارد تومان در سال 1384 به بيش از 460 هزار ميليارد تومان در سال 1392 رسيد. نرخ تورم نيز از 10/4% به بالاي 40% افزايش يافت و ارزش ريال در برابر دلار بيش از 300% سقوط كرد. گزارش هاي مركز آمار نشان مي دهد كه نرخ بيكاري از 11/5% در سال 1384 به 12.2% در پايان دوره احمدي نژاد رسيد. هم زمان، وابستگي بودجه كشور به درآمدهاي نفتي به مرز 65% رسيد و كسري بودجه در سال 1391 به حدود 53 هزار ميليارد تومان افزايش پيدا كرد. سوءمديريت در تخصيص منابع، عدم شفافيت مالي و واردات بي رويه نيز ازجمله عواملي بودند كه بنيان هاي اقتصادي كشور را تحت فشار مضاعف قرار دادند. در عرصه سياست خارجي، مواضع تند احمدي نژاد ـ ازجمله انكار هولوكاست و انتقاد شديد از غرب ـ بازتاب وسيعي در جهان يافت. اين مواضع، گرچه از سوي دولت ايران نشانه مقاومت و استقلال سياسي قلمداد مي شد، اما در عمل باعث شد تحريم هاي بين المللي از سوي شوراي امنيت سازمان ملل، اتحاديه اروپا و آمريكا به طور چشمگيري افزايش يابد. اين تحريم ها به طور خاص صنعت نفت، بانكداري و بيمه را هدف قرار داد و صادرات نفت ايران به كمتر از يك ميليون بشكه در روز كاهش يافت كه خسارت اقتصادي سنگيني را بر كشور تحميل كرد. افزون بر اين، تندتر شدن فضاي تنش آلود، زمينه ساز اقدامات خرابكارانه از جانب اسراييل، ازجمله ترور دانشمندان هسته اي ايران شد. در پايان اين دوره، ايران با تورم بي سابقه، نرخ بيكاري فزاينده و نارضايتي اجتماعي گسترده روبه رو بود. سياست هايي كه قرار بود عدالت و استقلال را به ارمغان بياورند، به شكل گيري بحران هاي متعدد اقتصادي و سياسي منجر شدند و تأثيرات منفي آن همچنان در ساختار اقتصادي و بين المللي ايران مشاهده مي شود.روحاني
شهروندان خسته از ايران آسيب ديده در سال هاي 1388-1392، كه با بحران هاي اقتصادي و تنش هاي داخلي مواجه بودند، با اميد به بهبود شرايط و بازسازي اقتصاد، به تدبير و اميدِ روحاني رأي دادند. دوره هشت ساله رياست جمهوري روحاني (1392-1400) با چالش هاي عظيمي آغاز شد كه بخش عمده اي از آن نتيجه تحريم هاي اعمال شده در دوره احمدي نژاد بود. روحاني با وعده تعامل و بهبود روابط بين المللي و رفع تحريم ها، مذاكرات هسته اي را آغاز كرد كه درنهايت به امضاي برجام در سال 1394 انجاميد. اين توافق منجر به كاهش تحريم ها و بازگشت بيش از 32 ميليارد دلار از دارايي هاي بلوكه شده ايران شد و صادرات نفت ايران را ـ كه كم تر از يك ميليون بشكه در روز شده بود ـ به بيش از 2/5 ميليون بشكه رساند؛ اما با خروج يك جانبه ترامپ از برجام در سال 1397، نرخ تورم كه تك رقمي شده و به 9/6% رسيده بود، دوباره افزايشي شد و در پايان دوره روحاني به حدود 45% رسيد. نرخ بيكاري با نوساناتي مواجه شد و سرانجام در حدود 9/8% تثبيت شد. سياست هاي اقتصادي اين دولت شامل اصلاح نظام بانكي و تلاش براي مهار تورم بود كه با بازگشت تحريم ها نيمه كاره ماند. اين دوره شاهد نوسانات شديد ارزي بود كه قيمت دلار را از 3200 تومان در سال 1392 به بيش از 24 هزار تومان در سال 1400 رساند. تحليل اين دوره براي درك بهتر مشكلات كنوني و يافتن راهكارهاي مناسب بسيار حياتي است. در حوزه اقتصادي، كابينه روحاني با مهارت و تخصص توانست در سال هاي ابتدايي، تورم را از بالاي 40% به كم تر از 10% كاهش دهد. اما با بازگشت تحريم ها پس از خروج آمريكا از برجام، تورم به بيش از 45% در سال 1400 افزايش يافت. بنابر گزارش هاي مركز آمار و اتاق بازرگاني، نقدينگي در اين دوره از 700 هزار ميليارد تومان در سال 1392 به بيش از 4600 هزار ميليارد تومان در سال 1400 رشد كرد كه بنا بر گزارش هاي رسمي، بخش بزرگي از آن ناشي از كسري بودجه و استقراض از بانك مركزي بود. نرخ بيكاري، كه در سال 1392 حدود 10/4% بود، در سال هاي ابتدايي دولت روحاني به 11/7% رسيد و در پايان اين دوره، با كاهش جزيي در حدود 9/6% تثبيت شد. كاهش 75 درصدي ارزش ريال در برابر دلار (از حدود 3200 تومان به بيش از 24 هزار تومان) و افزايش 200 درصدي قيمت كالاهاي اساسي، فشار اقتصادي شديدي بر مردم وارد كرد. نقاط قوت دولت روحاني شامل ديپلماسي فعال، تلاش براي كاهش تنش هاي بين المللي از طريق مذاكرات هسته اي و امضاي برجام، و جذب سرمايه گذاري خارجي بود كه در مقاطعي باعث رشد اقتصادي و افزايش صادرات نفت شد. از سوي ديگر، نقاط ضعف اين دولت شامل وابستگي بيش از حد به نتايج برجام، ناكارآمدي در اصلاحات ساختاري اقتصادي، ضعف در كنترل نقدينگي و تورم، و ناتواني در مقابله با فساد اقتصادي و رانت خواري بود.رييسي
در انتخابات رياست جمهوري سال 1400، بخش قابل توجهي از ايرانياني كه از سياست هاي دولت حسن روحاني ناراضي بودند، از شركت در رأي گيري خودداري كردند. در مقابل، گروهي ديگر با اميد به بهبود وضعيت اقتصادي و حل بحران هاي موجود، به سيدابراهيم رييسي رأي دادند. دولت سيزدهم به رياست رييسي (14001403) درحالي كار خود را آغاز كرد كه ايران با چالش هاي عميق اقتصادي همچون تورم بالا، نقدينگي فزاينده و تحريم هاي گسترده بين المللي مواجه بود. وعده هاي اوليه اين دولت شامل كنترل تورم، ريشه كن كردن فقر، تقويت توليد داخلي و ارتقاي روابط بين المللي به ويژه با كشورهاي همسايه و قدرت هاي شرقي بود. با اين حال، پيش از تكميل دوره چهارساله، سانحه اي براي رييس جمهور و همراهانش رخ داد كه عملاً به پايان زودهنگام دولت انجاميد. از منظر سياست خارجي، دولت رييسي بر گسترش همكاري با چين و روسيه تأكيد ويژه داشت. قرارداد 25 ساله با چين و توافقات راهبردي با روسيه ـ كه اواخر دولت روحاني منعقد شده بودند ـ ازجمله محورهاي اصلي دستوركار دولت سيزدهم محسوب مي شدند. در سطح منطقه اي نيز، تلاش براي عادي سازي روابط با برخي همسايگان، ازجمله عربستان سعودي از طريق ميانجي گري چين، نقطه عطفي به شمار مي رفت. هم زمان، درگيري هاي نظامي و حملات سايبري ميان ايران و اسراييل شدت گرفت و اين وضعيت به افزايش نگراني هاي امنيتي ايران انجاميد. با وجود انتظارات تهران از رويكرد نگاه به شرق ، عملكرد چين و روسيه چندان مطابق خواست ايران نبود. چين در نشست هاي شوراي همكاري خليج فارس (1401 و 1402)، از ادعاي امارات بر جزاير سه گانه ايراني حمايت كرد و روسيه نيز در سال 1402 در بيانيه مشترك با كشورهاي عربي، موضع مشابهي اتخاذ نمود. اين مواضع ـ با توجه به روابط گسترده ايران با پكن و مسكو ـ انتقادهاي جدي را در داخل كشور برانگيخت و ايده اتكاي راهبردي به شرق را با چالش مواجه كرد. افزون بر اين، به دليل عدم برقراري رابطه با ايالات متحده، بخش زيادي از تلاش هاي دولت براي برون رفت از تحريم ها و بهبود تعامل با همسايگان بي نتيجه ماند. در حوزه اقتصاد، دولت سيزدهم با كسري بودجه 480 هزار ميليارد توماني، رشد بالاي نقدينگي و تورم فراتر از 40% مواجه بود. براساس آمار بانك مركزي، حجم نقدينگي از 3700 هزار ميليارد تومان در آغاز دولت سيزدهم به بيش از 5700 هزار ميليارد تومان در پايان آن رسيد. در پاسخ به اين شرايط، دولت سعي كرد با حذف ارز ترجيحي و اصلاح يارانه ها، مسير مهار تورم را هموار سازد؛ اما داده هاي مركز آمار ايران (1402) نشان داد كه اين سياست ها قيمت كالاهاي اساسي را تا 300% افزايش داد. نرخ بيكاري نيز از 9/4% در سال 1401 به 9/8% در سال 1402 رسيد و طبق گزارش اتاق بازرگاني، سرمايه گذاري داخلي با كاهش 25 درصدي روبه رو شد. اگرچه صادرات نفت تا بيش از 1/2 ميليون بشكه در روز افزايش يافت، اما به دليل ارائه تخفيف هاي گسترده، درآمدهاي نفتي نسبت به ظرفيت بالقوه كشور كمتر از انتظار بود. هم زمان، تحريم هاي بين المللي عليه ايران در اين برهه تشديد شد و روند مذاكرات هسته اي در سال 1402 به طور كامل متوقف ماند. در مقايسه با دولت روحاني، آمارهاي رسمي حاكي از آن است كه دولت رييسي در بسياري از شاخص هاي كلان اقتصادي عملكرد ضعيف تري داشته است. از منظر اجتماعي، تشديد مشكلات معيشتي و افزايش نرخ بيكاري به همراه محدوديت هاي شديد اينترنتي و فيلترينگ در دولت سيزدهم، زمينه ساز نارضايتي هاي گسترده شد. حتي همسويي سه قوه و حمايت كامل رسانه هاي دولتي از كابينه نتوانست از بار فشار اجتماعي و اقتصادي بكاهد.پزشكيان
انتخابات سال 1403 ايران، كم ترين مشاركت مردمي را پس از انقلاب 1357 تجربه كرد؛ به طوري كه تقريباً نيمي از واجدان شرايط از حضور در پاي صندوق هاي رأي امتناع كردند. درنتيجه، اقليتي كه در انتخابات شركت كرد، مسعود پزشكيان را با هدف رفع مشكلات اقتصادي، بازسازي ساختار اقتصادي و بازگرداندن آرامش اجتماعي برگزيد و در اين روند، اقليت رقيبي را كه خود را اكثريت مي پنداشت، شكست داد. پزشكيان در كارزار انتخاباتي خود وعده هايي ازجمله پيوستن ايران به FATF، آغاز مذاكرات مستقيم با ايالات متحده و كشورهاي غربي، آزادسازي واردات خودرو و احترام به حقوق اقوام و مذاهب مطرح كرد. مرور اين تحولات و پيامدهاي ناشي از آن، براي ارزيابي چشم انداز سياسي و اقتصادي ايران حائز اهميت است. نخستين عملكرد شش ماهه دولت جديد (از شهريور تا اسفند 1403) نشان داد كه نه تنها بهبودي در شاخص هاي اقتصادي حاصل نشده، بلكه روند تورم و كاهش ارزش پول ملي تشديد شده و مفهومي به نام وفاق در سپهر سياسي ايران، اجرايي نيست. براساس گزارش هاي رسمي بانك مركزي و مركز آمار، نرخ دلار از حدود 55 هزار تومان در شهريور به بيش از 94 هزار تومان تا پايان اسفند رسيد؛ هم چنين تورم در بهمن ماه 1403 به 54/3% افزايش يافت. در اين بين، قيمت كالاهاي اساسي (به ويژه مواد غذايي) تا 70% رشد كرد، بهاي مسكن 45% بالا رفت و نرخ سوخت با افزايشي 75 درصدي مواجه شد. سياست هاي اقتصادي دولت پزشكيان ـ از تلاش براي كنترل بازار ارز تا آزادسازي واردات و پيوستن به FATF ـ تاكنون به نتيجه ملموسي منجر نشده و چالش هاي ساختاري اقتصاد ايران پابرجاست. مطابق آمار اتاق بازرگاني، سرمايه گذاري داخلي در همين بازه زماني با 20% افت روبه رو شده است. در حوزه سياست خارجي نيز دولت جديد با بحران هايي جدي روبه رو است. اتحاديه اروپا در دي ماه 1403، بخش كشتيراني و حمل ونقل دريايي ايران را به فهرست تحريم هاي خود افزود و محدوديت هاي بانكي و مالي را تشديد كرد كه مستقيماً تجارت خارجي ايران را تحت فشار بيشتري قرار داد. مطابق گزارش گمرك، اين تحريم ها طي چهار ماهه پاياني سال موجب كاهش 15 درصدي صادرات غيرنفتي شد و تحليلگران معتقدند كه ادامه مشكلات ساختاري و فقدان هماهنگي در سياست خارجي، قدرت دولت براي غلبه بر اين موانع را محدود كرده است. درمجموع، به رغم وعده هاي پزشكيان براي مهار تورم، تثبيت ارزش پول ملي و حل وفصل مناقشات بين المللي، هنوز تحولي اساسي در حوزه اقتصاد و ديپلماسي حاصل نشده و نارضايتي هاي اقتصادي و اجتماعي ادامه دارد.جمع بندي
ايران طي سال هاي اخير، با اتكا بر راهبرد نگاه به شرق و تمركز بر همكاري هاي گسترده با چين و روسيه، تلاش كرده است فشارهاي بين المللي و تحريم هاي اقتصادي را تعديل كند. در نگاه نخست، چنين راهبردي مي توانست جايگزيني براي محدوديت هاي ناشي از قطع يا كاهش روابط با قدرت هاي غربي به شمار رود، اما تجربه ثابت كرده است كه صرف تكيه بر شرق، به ويژه با توجه به ساختار شكننده اقتصاد ايران، نتوانسته نتايج چشمگيري به همراه داشته باشد. اقتصاد ايران علاوه بر اتكاي بيش ازحد به صادرات نفت و گاز، به دليل عدم تنوع و نبود حضور مؤثر در زنجيره هاي تأمين جهاني، در برابر شوك هاي بيروني بسيار آسيب پذير است. در اين ميان، چين و روسيه نيز با اولويت دادن به منافع ملي خود، بارها از ايران به عنوان ابزاري در مذاكرات با غرب استفاده كرده اند و در مواقعي مواضع آنان در قبال مسائل منطقه اي، مانند ادعاي امارات بر جزاير سه گانه، همسويي با منافع ايران نداشته است. چنين وضعيتي نشان مي دهد كه نگاه به شرق ، اگر بدون شناخت دقيق از نيازهاي راهبردي دو طرف و بدون ايجاد توازن در سياست خارجي دنبال شود، نمي تواند به بهبود پايدار شرايط اقتصادي و سياسي ايران منجر شود. مروري بر تجربه جهاني كشورها نشان مي دهد كه هيچ كشوري به رشد اقتصادي پايدار دست نيافته، مگر آنكه با قدرت هاي بزرگ جهان، ازجمله آمريكا و متحدانش تعاملات سازنده بازرگاني و ديپلماتيك برقرار كرده باشد. حتي رقباي ژئوپليتيكي ايالات متحده، مانند چين و روسيه، علي رغم اختلافات سياسي يا تحريم هاي مقطعي، روابط مستحكمي در عرصه هاي مالي و تجاري با آمريكا دارند؛ چين بزرگ ترين شريك تجاري اين كشور است و روسيه نيز به دنبال يافتن راه هايي براي كاهش فشار تحريم ها و پيوند مجدد با بازارهاي غربي است. اين درحالي است كه ايران به دليل تحريم ها و عدم دسترسي به فناوري هاي پيشرفته و سرمايه گذاري خارجي، در انزوا باقي مانده و از مزيت هاي تجارت بين الملل بي بهره است. در چنين شرايطي، محدوديت هاي ساختاري و تحريم هاي چندجانبه به عنوان مانع اصلي بر سر راه توسعه پايدار و جذب سرمايه هاي ضروري عمل مي كنند. با نگاهي به بيست سال گذشته، مي توان دريافت كه هر دولت در ايران با نقد دولت پيشين و وعده تغيير و بهبود وارد عرصه رقابت شده و با جلب آراي شهروندان، قدرت را در دست گرفته است؛ اما در عمل يا ادامه دهنده همان مسير قبلي بوده يا حتي در مواردي عملكرد ضعيف تري از خود نشان داده است. اين الگوي تكرارشونده، از نوعي ناتواني ساختاري در شكستن چرخه معيوب اقتصاد سياسي در ايران حكايت دارد. بررسي ها نشان مي دهد كه يكي از عوامل كليدي ناكامي دولت ها در تغيير اين روند، ساختار پيچيده تحريم هاي آمريكايي و بين المللي و نداشتن روابط ديپلماتيك مؤثر با ايالات متحده بوده است. برخلاف تصوري كه تحريم ها را صرفاً عاملي تحميلي از سوي قدرت هاي خارجي مي داند، واقعيت اين است كه به خاطر عدم انعطاف پذيري و ضعف در مديريت هوشمندانه روابط با جهان، تأثير اين تحريم ها بر اقتصاد و سياست ايران دوچندان شده است. از مجموع اين تحولات و تجارب مي توان نتيجه گرفت كه براي برون رفت از شرايط فعلي، لازم است ايران در سياست خارجي خود تجديدنظر بنيادين داشته باشد. اتكاي صرف بر يك يا دو قدرت و چشم پوشي از قابليت ها و ظرفيت هاي گسترده بازارهاي منطقه اي و فرامنطقه اي كه پيوندي ناگسستني با غرب دارند، اقتصاد را به سمت وابستگي بيشتر و مخاطرات فزاينده سوق مي دهد. در عين حال، كاهش اتكا به نفت و گاز، متنوع سازي شركاي تجاري و ورود به زنجيره هاي توليد جهاني، ابزارهاي اصلي براي افزايش تاب آوري اقتصادي است. دسترسي به فناوري هاي پيشرفته، سرمايه گذاري خارجي و هم چنين برقراري ديپلماسي فعال و هوشمندانه، مي تواند جايگاه ايران را در نظام بين الملل ارتقا داده و امكان جذب منابع كليدي براي رشد را فراهم كند. سرانجام، شجاعت در بازنگري تصميمات كلان، همراه با واقع بيني در ديپلماسي و اتخاذ رويكرد عمل گرايانه، تنها راهي است كه ايران را قادر مي سازد از تكرار حلقه معيوب ناكامي ها رهايي يابد و نقشي بسزا در اقتصاد و سياست جهاني ايفا كند.